سعدی

سعدی

غزل شمارهٔ ۶۳۰

۱

مرحبا ای نسیم عنبر بوی

خبری زآن به خشم رفته بگوی

۲

دلبر سست مهر سخت کمان

صاحب دوست روی دشمن خوی

۳

گو دگر گر هلاک من خواهی

بی گناهم بکش بهانه مجوی

۴

تشنه ترسم که منقطع گردد

ور نه باز آید آب رفته به جوی

۵

صبر دیدیم در مقابل شوق

آتش و پنبه بود و سنگ و سبوی

۶

هر که با دوستی سری دارد

گو دو دست از مراد خویش بشوی

۷

تا گرفتار خم چوگانی

احتمالت ضرورت است چو گوی

۸

پادشاهان و گنج و خیل و حشم

عارفان و سماع و هایاهوی

۹

سعدیا شور عشق می‌گوید

سخنانت نه طبع شیرین گوی

۱۰

هر کسی را نباشد این گفتار

عود ناسوخته ندارد بوی

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 966
کلیات سعدی مصور و مذهب نسخه‌برداری شده در ۹۳۴ هجری قمری شیراز » تصویر 605

نظرات

user_image
پریشان روزگار
۱۳۹۵/۱۲/۰۷ - ۲۱:۵۴:۲۱
زها زه خبری زان به خشم رفته بگوی.... ورنه باز آید آب رفته به جوی ! سخنی چنین با شکوه ، آب رفته نیز به جوی باز می آورد
user_image
حمیدرضا
۱۳۹۶/۱۱/۱۳ - ۰۰:۴۸:۵۳
«تشنه ترسم که منقطع گرددور نه بازآید آب رفته به جوی»دوستان برداشت من را از این بیت درست می‌دانید یا خیر؟:«برگشتن آب رفته به جو باعث می‌شود که جو در نیمه‌راه قطع شود و تشنه بماند (ادامه مسیرش بی‌آب و تشنه بماند) وگرنه امکانپذیر است!»به این صورت که تشنه صفت جویی بشود که آب رفته‌اش برگشته و در نیمه‌راه منقطع شده و نه تشنه به معنای شخص تشنه‌ای که آب بر او قطع شده.این که منقطع در این مصرع باید به کسر ط خوانده شود یا فتح ط (هر دو در لغتنامه هست و اولی در فارسی متداول است) سؤال دیگر من است.متشکر
user_image
۷
۱۳۹۶/۱۱/۱۳ - ۰۳:۲۴:۱۵
تشنه همان عاشق است و منقطع گردد یعنی از پای درآید و هلاک شودجان اگر رفت رفت و برنمیگردد ولی آب رفته شاید روزی برگردد(یا برنگردد)شاید روزی معشوق از در دوستی درآید ولی کجا آید چون من تا آن زمان هلاک شده ام
user_image
حمیدرضا
۱۳۹۶/۱۱/۱۳ - ۰۴:۲۶:۴۱
@7:متشکر، از سر در گمی نجاتم دادید.
user_image
۷
۱۳۹۶/۱۱/۱۳ - ۰۵:۰۷:۱۶
دو جور میشود خواند و برداشت کرد:1-مرده باشم وگر نه باز آیی2-مرده باشم چه بیایی چه نیایی
user_image
غبار ..
۱۴۰۳/۰۱/۰۴ - ۱۵:۲۸:۴۷
کاش آن به خشم رفته‌ی ما آشتی‌کنان باز آمدی که دیده‌ی مشتاق بر در است...