
سعدی
غزل شمارهٔ ۶۹
۱
عشرت خوش است و بر طرف جوی خوشترست
می بر سماع بلبل خوشگوی خوشترست
۲
عیش است بر کنار سمنزار خواب صبح؟
نی، در کنار یار سمنبوی خوشترست
۳
خواب از خمار بادهٔ نوشین بامداد
بر بستر شقایق خودروی خوشترست
۴
روی از جمال دوست به صحرا مکن که روی
در روی همنشین وفاجوی خوشترست
۵
آواز چنگ مطرب خوشگوی گو مباش
ما را حدیث همدم خوشخوی خوشترست
۶
گر شاهد است سبزه بر اطراف گلستان
بر عارضین شاهد گلروی خوشترست
۷
آب از نسیم باد زرهروی گشته گیر
مفتول زلف یار زرهموی خوشترست
۸
گو چشمه آب کوثر و بستان بهشت باش
ما را مقام بر سر این کوی خوشترست
۹
سعدی! جفا نبرده چه دانی تو قدر یار؟
تحصیل کام دل به تکاپوی خوشترست
تصاویر و صوت


نظرات
وشایق
آرشاویر
۷
احسان چراغی
احسان چراغی
فاطمه زندی