
سعدی
غزل شمارهٔ ۷۸
۱
امشب به راستی شب ما روز روشن است
عید وصال دوست علی رغم دشمن است
۲
باد بهشت میگذرد یا نسیم باغ
یا نکهت دهان تو یا بوی لادن است
۳
هرگز نباشد از تن و جانت عزیزتر
چشمم که در سرست و روانم که در تن است
۴
گردن نهم به خدمت و گوشت کنم به قول
تا خاطرم معلق آن گوش و گردن است
۵
ای پادشاه سایه ز درویش وامگیر
ناچار خوشه چین بود آن جا که خرمن است
۶
دور از تو در جهان فراخم مجال نیست
عالم به چشم تنگ دلان چشم سوزن است
۷
عاشق گریختن نتواند که دست شوق
هر جا که میرود متعلق به دامن است
۸
شیرین به در نمیرود از خانه بی رقیب
داند شکر که دفع مگس بادبیزن است
۹
جور رقیب و سرزنش اهل روزگار
با من همان حکایت گاو دهلزن است
۱۰
بازان شاه را حسد آید بدین شکار
کان شاهباز را دل سعدی نشیمن است
۱۱
قلب رقیق چند بپوشد حدیث عشق
هرچ آن به آبگینه بپوشی مبین است
تصاویر و صوت



نظرات
منصوری
محسن اصلانی
رضا سعدی
پاسخ دوست عزیز،جناب اصلانی: در تناسب با «نسیم» کلمه «باد» صحیح به نظر می رسد؛در بیت 8 و 9 هم مقصود از رقیب، مراقب است نه چیزی که امروزه رقیب عشقی نام دارد.
رضا سعدی
وشایق
ناشناس ناشناس
وشایق
ناشناس ناشناس
شایق
روفیا
روفیا
روفیا
شایق
ناشناس ناشناس
پیام
شایق
پیام
حمید کائنی
شایق
حمید رضا کائنی
پاسخ شما سپاسگزارم.چند ماهیست که حاشیه های شما را می خوانم. در تأیید فرمایشتان، شما همواره و حتی در سخت ترین برخوردها با دیگران با احترام و خوشنودی سخن گفته اید. این پایداری شما قابل ستایش و موجب افتخار است. خود را فقیر خواندید، اما ثروتی کمیاب در اختیار دارید.من در جمله ای که از شما نقل قول کردم، شاید به اشتباه، احساس کمی لغزش در آن کردم، و با شناختی که از شما داشتم، برایم مهم بود که با شما در میان بگذارم. پوزش مرا بپذیرید. دنیای ذهنی من با شما بسیار متفاوت است. اما شما را می فهمم. امیدوارم با دلگرمی، تا میتوانید هر چه در اندیشه دارید را بنویسید و بدانید که حتی کسی مثل من از گفتارتان استفاده می برد. شاد و پیروز باشید.
شایق
شایق
شایق
شایق
شایق
شایق
شایق
ناآشنا
ناباور
شایق
ایزدجو
شایق
شایق
ناباور
شایق
ناباور
بی سواد
روفیا
ناباور
بابک
پاسخ و همچنین شجاعت و دلیری شما در بیان نظراتتان.اما آیا
پاسخ خود به پرسش ذیل را کافی و قانع کننده می بینی؟..."عقل و ذهن را از دیدگاه خود برای این حقیر یک تشریح "کامل" بکنید..."پیشتر هم باید خدمت همه دوستان عرض می کردم که هدفم نه مچ گیری و خیط کردن و من می دونم تو نمی دونی و حالا دیدی نمی دونستی و و و .... نیست. بلکه فقط آنکه ببینیم هر کدام از ما حقیقتاً از آن چه می دانیم؟ و آنرا چه اندازه می شناسیم.
بابک
ناباور
merce
روفیا
روفیا
شایق
شادمان
شادمان
روفیا
شایق
شایق
شایق
روفیا
روفیا
Hamishe bidar
شایق
Hamishe bidar
۷
نادر..
روفیا
روفیا
نادر..
روفیا
نادر..
الهام ملک محمدی
الهام ملک محمدی
مستانه
حامد
مبتدی۷۶
پاسخ دهند و در برخی موارد هم
پاسخ قانع کننده ای ندارند! ولی یه سوال ذهن مرا مشغول داشته... امروزه، با علوم ساخت انسان) و نه خدا( به عمر تقریبی کائنات پی بردن.. حدود ۱۳.۸ میلیارد سال... بله میلیارد سال... عمر انسان خردمند (که ما انسانها از آن گونه هستیم) حدود ۶۰هزار ساله... انقلاب کشاورزی حدود ۱۱هزار سال پیش اتفاق افتاده... همه ی این زمانها در برابر ۱۳.۸ میلیارد سال بسیار ناچیز و با تقریب خوبی ، میتونه صفر حساب بشن.. خداوندی که آخرین دینش رو حدود ۱۴۰۰ سال قبل رونمایی میکنه... یعنی زمانی به اندازه ی صفر... این توهین به شعور آفریدگار نیست؟ یعنی نفهمیده که دیره.. پس آدمای قبلی چی؟ اونا برن جهنم؟؟ و این ادیان الهی هیچ جهشی بوجود نیاوردن.. پیشرفتی رو حاصل نکردن.. فقط قتل و خونریزی... (توضیحات زیادی ممکنه.. ولی باعث تطویل بیهوده ی کلام میشه) از لحاظ زمانی هم وجود ادیان الهی؛ اصلا عاقلانه نیست.. بیشعوریه... فردا که ازین دیر فنا درگذریم با هفت هزار سالگان سربسریم ارادتمند همه ی خوانندگان محترم.. بادین.. بیدین...
فاطمه زندی
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳