سعدی

سعدی

غزل شمارهٔ ۷۹

۱

این باد بهار بوستان است؟

یا بوی وصالِ دوستان است؟

۲

دل می‌برد این خط نگارین

گویی خط روی دلستان است

۳

ای مرغ به دام دل گرفتار

بازآی که وقت آشیان است

۴

شب‌ها من و شمع می‌گدازیم

این است که سوز من نهان است

۵

گوشم همه روز از انتظارت

بر راه و نظر بر آستان است

۶

ور بانگ مؤذنی میاید

گویم که دَرای کاروان است

۷

با آن همه دشمنی که کردی

بازآی که دوستی همان است

۸

با قوت بازوان عشقت

سرپنجهٔ صبر ناتوان است

۹

بیزاری دوستان دمساز

تفریق میان جسم و جان است

۱۰

نالیدن دردناک سعدی

بر دعوی دوستی بیان است

۱۱

آتش به نی قلم درانداخت

وین حِبْر که می‌رود دُخان است

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 655
کلیات سعدی مصور و مذهب نسخه‌برداری شده در ۹۳۴ هجری قمری شیراز » تصویر 462
کلیات سعدی مذهب و مصور نسخه‌برداری شده در ۹۲۶ هجری قمری » تصویر 515
نام اثر: دوستی، اندازه: ۵۰×۳۵، سال خلق: ۱۳۷۸، استاد امیر احمد فلسفی
حمیدرضا محمدی :
زهرا بهمنی :
محسن لیله‌کوهی :
سعیده تهرانی‌نسب :
سهیل قاسمی :
نازنین بازیان :
فاطمه زندی :
مریم فقیهی کیا :
حجت الله عباسی :
امیر اثنی عشری :

نظرات

user_image
نگین شکروی
۱۳۸۸/۰۶/۱۸ - ۰۹:۲۵:۲۸
بادرودوسپاس فراواندرمصراع اول بیت ششم"موذنی" صحیح است
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
user_image
مهران
۱۳۸۸/۱۲/۱۳ - ۰۰:۱۰:۴۰
با سلاممصرع اول بیت ششم:برآید درسته نه می آید.میآید که کلا غلطه چون وزنو به هم میزنه
پاسخ: با تشکر، متن مطابق تصحیح فروغی است البته این تصحیح پیشنهاد شما را در حاشیه (نقل از نسخه بدل) آورده است: تغییر ندادیم.
user_image
مهران ش
۱۳۸۹/۰۲/۱۰ - ۰۷:۰۳:۰۹
بیت آخر:آتش به نی و قلم درانداخت
پاسخ: با تشکر، متن مطابق تصحیح فروغی است، تغییر ندادیم.
user_image
شایق
۱۳۹۴/۰۷/۱۰ - ۰۸:۳۳:۰۲
با سلام عاشق یک لحظه از یاد معشوق غافل نیست و همیشه منتظر ورود معشوق است تا کی از در در اید و بر شهر دل حکمرانی کند
user_image
حنا
۱۳۹۶/۱۲/۱۹ - ۱۵:۴۱:۲۶
شایق باهات موافقم. عاشقا معنای انتظار رو می دونن فقط.
user_image
مهدی
۱۳۹۷/۰۱/۳۱ - ۰۰:۱۶:۳۹
وین حبر میرود دخان است معنی و تفسیر دقیقش چی میشه
user_image
۷
۱۳۹۷/۰۸/۱۷ - ۰۶:۲۳:۴۱
آتش به نی قلم درانداختوین حبر که می‌رود دخان استسوز دلم در قلم نی(کلام) من جاری است و مرکبش دود آن است.دود دلم را با قلم نی و مرکب(نوشتن) مینشانم.صبوری از قلم آموز
user_image
شاید آدم
۱۳۹۷/۰۸/۱۷ - ۱۲:۰۷:۰۰
جالبه استاد سون از خود شعر سخت تر معنی کردیمن نمی دونستم دود به جا اینکه بالا بره پایین میره شما میگی نی آتیش گرفته دوات هم دوده پ با این حساب یا دود به جا اینکه بره بالا پایین می رفت یا سعدی نی و سرته می گرفته
user_image
محسن.۲
۱۳۹۷/۰۸/۱۷ - ۱۴:۵۷:۳۷
آتش به نی قلم درانداختوین حبر که می‌رود دخان استنالیدن سعدی چنان آتشی به دل قلم انداخت که این سیاهی از همان دود آتش دل است
user_image
فاطمه زندی
۱۴۰۱/۰۶/۱۳ - ۱۱:۲۵:۵۷
غزل ۷۹ سعدی  وزن : مفعول مفاعلن مفاعیل  بیت اول  این باد بهار بوستان است یا بوی وصال دوستان است ۱_آیا این نسیم باد بهاری است که از جانب بوستان می وزد؟ یا بوی خوش رسیدن به دوستان است ؟ [بهار: شکوفه های تازه و نو رُسته ، گل درخت نارنج و نوعی گل گاو چشم و اقحوان اصغر است، بستان افروز که آن را تاج خروس گویند که گلی است سرخ رنگ و به عنوان گل زینتی نیز در باغ ها کاشته می شود .] بیت دوم    دل می‌برد این خط نگارین گویی خط روی دلستان است ۲_ این نوشتهء زیبا آدمی را مجذوب خود می سازد ، گویی مثل موهای تازه رُسته بر روی گونه های معشوق است . [ خط (اول) : دست خط و نوشته و (دوم ) : موهای تازه رُسته ای که گرد رخسار خوب رویان بر آمده باشد / نگارین : زیبا / کنایه : دل بردن (شیفته و بی قرار کردن ). بیت سوم  ای مرغ به دام دل گرفتار بازآی که وقت آشیان است ۳_ای پرنده ء گرفتار ِ دل باز گرد که هنگام باز گشتن به آشیانه و رسیدن به آرامش است  [جناس لاحق : ای ، آی / تناسب مرغ ،گرفتار ، آشیان /استعاره ء مصرّحه : مرغ : ( عاشق )  بیت چهارم  شب‌ها من و شمع می‌گدازیم این است که سوز من نهان است ۴_ من و شمع شب ها در سوز و گدازیم ؛ با این تفاوت که سوز شمع آشکار و سوز درون من پنهان است . [گداختن : ذوب شدن ./کنایه : گداختن (لاغر شدن )] بیت پنجم  گوشم همه روز از انتظارت بر راه و نظر بر آستان است ۵_ همه روزه در انتظار خبری که از تو رسد ،گوشم به راه و چشمم بر آستانت دوخته شده است. [نظر : نگاه / آستان : درگاه و پیشگاه /کنایه : گوش به راا و نظر بر آستان بودن (انتظار کشیدن ).] بیت ششم  ور بانگ مؤذنی میاید (بر آید ) گویم که درای کاروان است ۶_ انچنان در انتظارت به سر می برم که اگر موذنی اذان گوید ، صدای زنگ کاروان می پندارم . [موذن : اذان گو / درای : زنگی که بر شتر بندند ./تشبیه : بانگ موذن به درای کاروان مانند شده است /] بیت هفتم  با آن همه دشمنی که کردی بازآی که دوستی همان است ۷_ با وجود آنکه برمن دشمنی های بسیار روا داشتی ، باز گرد زیرا دوستی من با تو همان دوستی پیشین است. [تضاد : دشمنی ،دوستی  بیت هشتم  با قوت بازوان عشقت سرپنجهٔ صبر ناتوان است ۸_ سر پنجهء صبر و شکیبایی در برابر نیروی بازوان عشق تاب مقاومت ندارند. [استعاره ء مکنیه : بازوان عشق ، سر پنجه ء صبر ] بیت نهم  بیزاری دوستان دمساز تفریق میان جسم و جان است ۹_ بی میلی دوستان موافق از یکدیگر همانند جدایی میان تن و روان است . [دمساز : موافق و هم راز /تفریق : فاصله و جدایی .] بیت دهم  نالیدن دردناک سعدی بر دعوی دوستی بیان است ۱۰_ این که سعدی دردمندانه می نالد، ناله های او بیانگر عشق و دوستی است . [دعوی: ممال دعوا ، ادعا / بیان : دلیل و اثبات .] بیت یازدهم  آتش به نی قلم درانداخت وین حبر که می‌رود دخان است ۱۱_نالیدن سعدی نی قلم را سوزاند و این مرکبی که بر کاغذ نقش می بندد ، دود نی قلم است که در اثر ناله سعدی دل سوخته به وجود آمده است . [حبر : سیاهی و دوده ، مرکب /دخان : دود.] منبع : شرح غزلهای سعدی  دکتر محمدرضا برزگر خالقی  دکتر تورج عقدایی  سعدی : به چه کار آیدت ز گُل طبقی ؟ از گلستان ِ ما بِبَر طبقی  شاد و تندرست باشید .