سعدی

سعدی

غزل شمارهٔ ۹۰

۱

سرمست درآمد از درم دوست

لب خنده‌زنان چو غنچه در پوست

۲

چون دیدمش آن رخ نگارین

در خود به غلط شدم که این اوست

۳

رضوان در خلد باز کردند

کز عطر مشام روح خوش‌بوست

۴

پیش قدمش به سر دویدم

در پای فتادمش که ای دوست

۵

یک باره به ترک ما بگفتی

زنهار نگویی این نه نیکوست

۶

بر من که دلم چو شمع یکتاست

پیراهن غم چو شمع ده‌توست

۷

چشمش به کرشمه گفت با من

در نرگس مست من چه آهوست

۸

گفتم همه نیکوییست لیکن

این است که بی‌وفا و بدخوست

۹

بشنو نفسی دعای سعدی

گرچه همه عالمت دعاگوست

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 661
کلیات سعدی مصور و مذهب نسخه‌برداری شده در ۹۳۴ هجری قمری شیراز » تصویر 691
حمیدرضا محمدی :
محسن لیله‌کوهی :
سعیده تهرانی‌نسب :
پری ساتکنی عندلیب :
سهیل قاسمی :
نازنین بازیان :
فاطمه زندی :
مریم فقیهی کیا :

نظرات

user_image
م.س
۱۳۹۱/۱۰/۳۰ - ۰۳:۳۱:۳۳
به نظر میرسد مصرع 1 بیت 1 این چنین باشد : سرمست درآمد از «برم» دوست
user_image
رضا سعدی
۱۳۹۲/۰۸/۰۸ - ۰۴:۱۷:۵۵
دوست عزیز م.س، از در در آمدن اصطلاح رایجی است و درست تر به نظر می رسد، توجه شما را به مطلع این غزل زیبای استاد جلب می کنم:از در در آمدی و من از خود به در شدمگفتی (گویی) کزین جهان به جهان دگر شدم
user_image
امین
۱۳۹۳/۰۹/۱۸ - ۱۵:۵۵:۵۹
بسیار زیبا
user_image
سیدمحمد
۱۳۹۵/۰۵/۰۱ - ۱۴:۰۰:۴۷
جناب حمید رضای گرامیدرودبنده شنیده ام که چشم آهو را برای نگاه و چشم زیبا به کار می برندآَهو با الف فتحه دار به معنای عیب است که ”هو “ به مانای نیک مثل هومن یعنی نیک اندیش ، و آَ منفی گردان ” هو “ ست یعنی زشت ، چون مرداد ، اَمرداد ، جسارتم را ببخشائید
user_image
۷
۱۳۹۵/۰۵/۰۱ - ۱۹:۰۴:۴۰
بر من که دلم چو (دل) شمع یکتاستپیراهن غم چو (پیراهن)شمع،ده توستپیراهن غم=پیراهن شمع ده لایه=شمعی که لایه لایه موم گداخته آن را پوشاندهبر دل من که فقط یک نفر در آن جای دارد است(مانند شمع که آن هم فقط 1 نخ درونش است ) پیراهنی از غم تلمبار شده همچون موم ده لایه(بر اثر سوختن و ساختن) سراسر وجود مرا فرار گرفته و در حال دق کردن و خاموش شدن هستم.
user_image
۷
۱۳۹۵/۰۵/۰۱ - ۱۹:۲۸:۳۴
چشمش به کرشمه گفت با مندر نرگس مست من چه آهوستاگر پرسش بخوانیم: با ناز چشم به من گفت در چشم خمار من چه نقصی وجود دارد(در چشم نرگس مست من چه آهوست؟)اینجا آهو ایهام دارد و به معنی همچون چشم آهو نیز هست.اگر به حالت ناز معشوق بخوانیم:در چشم خمار من چه چشم آهویی هست! و نیز ناز و کرشمه چشم به خرامیدن و نازیدن آهو مانند شده است.
user_image
فاطمه زندی
۱۴۰۱/۰۷/۱۵ - ۰۲:۰۴:۵۰
وزن : مفعول مفاعلن مفاعیل سرمست درآمد از درم دوست   لب خنده زنان چو غنچه در پوست معنی بیت اول  ۱ _ دوست لبخندزنان و سرمست به نزدم آمد   آنچنانکه غنچه ای از درون پوست خود بیرون آید و شکفته و خندان گردد . چون دیدمش آن رخ نگارین   در خود به غلط شدم که این اوست ؟ معنی بیت دوم  ۲ _ هنگامی که یار را با آن چهرۀ زیبا و پر نقش و نگار دیدم ، به مشاهدۀ خود تردید کردم که آیا این یار محبوب من است که به سراغم آمده است ؟ [ نگارین = زیبا و آراسته / به غلط شدن = به غلط افتادن ، اشتباه کردن ] رضوان درِ خُلد بازکردند   کز عطر مشام روح خوشبوست ؟ معنی بیت سوم  ۳ _با خود گفتم آیا این یار است که می آید یا درِ باغ بهشت را گشوده اند که اینگونه دماغ جان از بوی خوش معطّر گشته است .  [ رضوان = نام دربان و نگهبان بهشت / مشام = شامّه و بینی ] خُلد = از نام ها و صفات بهشت است و در لغت به معنی جاودان و همیشگی است و در قران بارها از آن یاد شده است ، نام بهشت اوّل از هشت بهشت است که عبارتند از : 1- خُلد 2- دارالسلام 3- دارالقرار 4- جنّت عدن 5- جنّة المأوی 6- جنّة النعیم 7- علّیین 8- فردوس . پیش قدمش به سر دویدم   در پای فتادمش که ای دوست  معنی  بیت چهارم  ۴ _ با سر به پیش گام هایش دویدم و در پایش افتادم و گفتم : ای دوست .  [ به سر دویدن = کنایه از به شتاب دویدن است /تضاد : قدم ، سر ] یکباره به تَرک ما بگفتی   زنهار ، نگویی این نه نیکوست ؟ معنی بیت پنجم  ۵ _ ناگهان ترک ما کردی ، بر حذر باش . آیا از خود نپرسیدی که این کار خوب نیست ؟  [ زنهار = شبه جمله است به معنی امان و پناه جناس اشتقاق و تضاد : بگفتی ، نگویی ] بر من که دلم چو شمعِ یکتاست   پیراهن غم چو شمع ده توست معنی بیت ششم ۶ _ دلم مثل شمع یک لاست و غمم همانند پیراهن شمع ده لایه است ( نگفتی که ترک کردن من نیکو نیست؟ )  [ ده تو = ده لا / پیراهن شمع = کنایه از موم ] چشمش به کرشمه گفت با من :  در نرگس مست من چه آهوست ؟ معنی بیت هفتم  ۷ _ چشمان یار با ناز و کرشمه از من پرسید : در من که مثل نرگس زیبا و سرمستم ، چه عیبی دیده می شود ؟  [ کرشمه = ناز و غمزه ، اشاره به چشم و ابرو / نرگس = نام گلی است خوشبو و معطّر که به آن شهلا نیز گویند و در ادب فارسی چشم زیبا و مخمور بدآن تشبیه شده است ( گل و گیاه در ادبیات منظوم فارسی ) / آهو = عیب ] گفتم : همه نیکویی است ، لیکن  این است که بی وفا و بدخوست معنی بیت هشتم  ۸ _
پاسخ دادم : به جز نیکویی در آن نمی توان دید ، ولی باید گفت که این چشمان زیبا بی وفا و تندخو است . بشنو نفَسی دعای سعدی   گر چه همه عالَمت دعاگوست معنی بیت نهم  ۹ _ با وجود آنکه تمام مردم گیتی تو را دعا می کنند ، امّا لحظه ای هم به دعای سعدی گوش فراده .  [ نفسی = دمی ، لحظه ای ] منبع : شرح غزلهای سعدی  دکتر محمدرضا برزگر خالقی  دکتر تورج عقدایی  سعدی : به چه کار آیدت ز گُل طبقی ؟ از گلستان ِ ما بِبَر طبقی  شاد و تندرست باشید .