
سعدی
غزل شمارهٔ ۹۸
۱
گفتم مگر به خواب ببینم خیال دوست
اینک علی الصباح نظر بر جمال دوست
۲
مردم هلال عید ندیدند و پیش ما
عیدست و آنک ابروی همچون هلال دوست
۳
ما را دگر به سرو بلند التفات نیست
از دوستی قامت بااعتدال دوست
۴
زان بیخودم که عاشق صادق نباشدش
پروای نفس خویشتن از اشتغال دوست
۵
ای خواب، گرد دیده سعدی دگر مگرد
یا دیده جای خواب بود یا خیال دوست
تصاویر و صوت


نظرات
عادل مجدی ساروی
محسن
بردیا
نبی احمدی
فاطمه زندی