سعدی

سعدی

شمارهٔ ۱۵

۱

ایا نسیم سحر بوی زلف یار بیار

قرار دل ز سر زلف بی‌قرار بیار

۲

سلامی از من مسکین بدان صنوبر بر

پیامی از آن مهروی گلعذار بیار

۳

حکایت از لب فرهاد ناتوان برسان

سلامی از من مسکین غمگسار بیار

۴

نهان بگوی به آن دوستدار یکدل من

جواب بشنو و آنگه به آشکار بیار

۵

دوای جان من و مرهم روان بویی

از آن دو زلف زره‌وار مشکبار بیار

۶

بهار دیدهٔ من نیست جز که عکس رخش

تلطفی بکن و عکس آن بهار بیار

۷

ز بهر روشنی چشم کز رخش دورست

غبار ازان طرف و گرد از آن دیار بیار

۸

ز من درود فراوان ببر به دلبر من

به لطف مژده‌ای از وصل آن نگار بیار

۹

من آن حدیث که گفتم نگاه دار و ببر

هر آن جواب که گوید به یاد دار و بیار

۱۰

در انتظار تو سعدی همیشه می‌گوید

که ای نسیم سحر بوی زلف یار بیار

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 1019

نظرات

user_image
مسعود ف
۱۳۹۴/۰۱/۰۲ - ۱۲:۴۰:۳۳
بیت دوم، مصرع دومپیامی از آن مهروی گلعذار بیار.لنگ است. گیر و گور دارد.اگر مثلا به جای " آن " کلمه ای مثل " بت " بنشیند اصلاح می گردد.
user_image
نادر..
۱۳۹۶/۰۴/۰۵ - ۲۰:۲۲:۰۷
ایا نسیم سحر بوی زلف یار بیارقرار دل ز سر زلف بی‌قرار بیار..ز من درود فراوان ببر به دلبر منبه لطف، مژده‌ای از وصل آن نگار بیار..