سعدی

سعدی

شمارهٔ ۱۸

۱

من از تو هیچ نبریدم که هستی یار دلبندم

تو را چون بنده‌ای گشتم به فرمانت کمر بندم

۲

سواری چیست و چالاکی دلم بستی به فتراکی

خوشا و خرما آن دل که باشد صید دلبندم

۳

بدین خوبی بدین پاکی که رویت ( چون مهی خاکی )

تو را از جمله بگزیدم به جز تو یار نپسندم

۴

به امیدت طربناکم به عشقت ( فخر افلاکم )

گهی از ذوق می‌گریم گهی از شوق می‌خندم

۵

بسی تلخی چشیدستم که رویت را بدیدستم

به گفتار و لبت جانا تویی شکر تویی قندم

۶

به عشقت زار و حیرانم ز مدهوشی پریشانم

ز غیرت بیخ غیرت را ز دل یکبارگی کندم

۷

نهال عشق ای دلبر به باغ دل ( دهد بس بر )

حدیث مهربانی را به گیتی زان پراکندم

۸

حدیث خویش بنوشتم چو آن گفتار ( بشنفتم )

چو در دل مهر تو کشتم مبارک (باد پیوندم)

۹

اگر چه نیست آرامم هنوزت عا(شق خامم)

بسوزان چون سپندم خوش به عشق ( ت پای دربندم)

۱۰

ایاز چاکرت گشتم به محمودی ( کمر بستم )

به خود نزدیک گردانم چو خود را د( ر تو افکندم)

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 1021

نظرات

user_image
کامران تندر
۱۳۹۲/۰۱/۱۱ - ۰۵:۰۳:۴۸
در بیت دوم چست و چالاک صحیح به نظر می‌رسد. تحقیقی نکرده‌‌ام، نظر شخصیست.
user_image
پگاه
۱۳۹۲/۰۲/۰۲ - ۱۳:۲۱:۲۴
سلام ببخشید من متوجه نشدم اون نقطه چینا واسه چیه؟ یعنی به جای اون یه کلمه ای بوده ننوشتین؟
user_image
ساماک
۱۳۹۶/۰۱/۱۴ - ۱۶:۵۶:۵۶
سلام اتفاقا منم برام جالب بود بدونم بنظر میاد ساتسور شده باشهسرچ کردم اما نسخه اصلی رو پیدا نکردم