سعدی

سعدی

شمارهٔ ۵

۱

چشم تو طلسم جاودانست

یا فتنهٔ آخرالزمانست

۲

تا چشم بدی به زیر بنهد

دیگر به کرشمه در نهانست

۳

ما را به کرشمه صید کردست

چشمت که چو چشم آهوانست

۴

با لشکر غمزهٔ تو در شهر

( ... ) الامانست

۵

پیکان خدنگ غمزهٔ تو

شک نیست که زهر بی‌کمانست

۶

از لعل لب شکرفشانت

یک بوسه به صد هزار جانست

۷

ارزان شده است بوسهٔ تو

ارزان چه بود که رایگانست

۸

هستم همه ساله دست بر سر

چون پای فراق در میانست

۹

گویند صبور باش سعدی

این کار به گفت دیگرانست

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 1014

نظرات

user_image
علیرضا
۱۳۹۱/۰۴/۲۶ - ۰۸:۳۲:۳۶
با لشکر غمزه تو در شهربرخاسته بانگ الامان است
user_image
javad
۱۳۹۱/۰۵/۰۸ - ۰۷:۲۳:۱۰
beit sevom. bejay "cheshmast" bayad "cheshmat" bashad.