سعدی

سعدی

رباعی شمارهٔ ۱۰۸

۱

من بی تو سکون نگیرم و خو نکنم

بی عارض گلبوی تو گل بو نکنم

۲

گویند فراموش کنش تا برود

الحمد فراموش کنم و او نکنم

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 1006

نظرات

user_image
سجاد
۱۳۹۳/۰۲/۰۱ - ۰۵:۳۲:۰۰
درود.من "بی" تو سکون نگیرم و خو نکنم
user_image
کسرا
۱۳۹۶/۰۸/۰۴ - ۰۵:۱۷:۱۸
محشررره
user_image
بیدل بی نشان
۱۴۰۱/۰۶/۲۳ - ۰۱:۳۴:۴۴
بی نظیر بی نظیر بی نظیر  بنازمت سعدی جانم که در همه چیز و همه سبکی سرآمدی  کافیست اراده کنی و بسرایی و بهترین باشی      بین رباعیات سعدی دو تاشو خیللللللللللی دوست دارم  یکیش دقیقا همین رباعی بالا  واااااای خدا اونجا که میگه ؛ بی عارض گلبوی تو گل بو نکنم واااااای خدا دیووونه م میکنه  چقددددددر واژه ها رو بجا و مناسب برمیگزینه ... مصرع آخرم که حجتو تموم میکنه چقدر قشنگ‌ میگه  الحمد فرامُش کنم و او نکنم ... واااااای خدا وای        این رباعیشم قشنگه  صد بار بگفتم به غلامان درت  تا آیینه دیگر نگذارند برت  ترسم که ببینی رخ همچون قمرت  کس باز نیاید دگر اندر نظرت      هر چند معتقدم سعدی بنایی نداشته هر قالبی رو درنورده ولی اگر اراده می کرده در هر قالبی سرآمد بوده  سعدی ِ شیرین دهان ِ  عسل گفتار ِ شکرسخن ، هشتصد سال پیش پرونده ی شعر و شاعرانگی و عاشقانه سرایی و نظم و نثر رو بسته ....   زخاک سعدی شیراز بوی عشق می آید هزار سال پس از مرگ وی گَرَش بویی