سعدی

سعدی

حکایت شمارهٔ ۱۱

درویشی مُسْتَجاب‌الدَّعوة در بغداد پدید آمد. حَجّاجِ یوسف را خبر کردند. بخواندش و گفت: دعایِ خیری بر من بکن. گفت: خدایا! جانش بستان. گفت: از بهرِ خدای این چه دعاست؟ گفت: این دعایِ خیر است تو را و جملهْ مسلمانان را.

۲

ای زبردستِ زیردست‌آزار

گرم تا کی بماند این بازار؟

۳

به چه کار آیدت جهانداری؟

مردنت بِهْ که مردم‌آزاری

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 140
گلستان سعدی خوشنویسی شده و مذهب مورخ بیستم شوال ۱۱۳۵ هجری قمری » تصویر 50
کلیات شیخ سعدی علیه الرحمه به خط محمد حسینی اصفهانی - گلستان مورخ ۱۲۵۹ هجری قمری » تصویر 59
گلستان سعدی به خط محمدحسین کشمیری و نقاشی مانوهار داس نسخهٔ کتابخانهٔ دیجیتال دانشگاه کمبریج » تصویر 43
گلستان به خط شکستهٔ خوانا و زیبا تحریر شده در دارالخلافهٔ طهران » تصویر 21
گلستان به خط توسط عبداللطیف شروانى سال ۹۷۱ هجری قمری » تصویر 41
گلستان سعدی به خط خوانا و زیبای میرزا محمدحسین شیرازی سال ۱۲۷۱ هجری قمری » تصویر 42
نسخهٔ کلیات شیخ سعدی مورخ ۱۲۰۹ هجری قمری » تصویر 63
کلیات سعدی نسخهٔ ۱۰۳۴ هجری قمری » تصویر 94
گلستان سعدی به خط محمد محمود لاری به سال ۱۰۱۱ هجری قمری » تصویر 49
گلستان سعدی به خط کاتب سلطانی میر علی حسینی به سال ۹۷۵ هجری قمری در بخارا » تصویر 45
گلستان به همراه بوستان در حاشیه » تصویر 37
گلستان با بوستان در حاشیه به خط محمدرضا تبریزی سنهٔ ۹۸۰ هجری قمری » تصویر 53
کلیات سعدی مذهب و مصور نسخه‌برداری شده توسط عبدالله بن شیخ مرشد الکاتب در قرن دهم هجری » تصویر 44
گلستان بایسنقری موزهٔ چستر بیتی کتابت به سال ۸۳۰ هجری قمری در هرات » تصویر 22
شرح گلستان دکتر محمد خزائلی » تصویر 252
نادر لنجانی - حکایتی از شیخ اجل سعدی

نظرات

user_image
طهورا
۱۳۹۲/۰۲/۰۱ - ۰۷:۵۷:۰۴
لطفا معنی این حکایت رو بنویسید
user_image
مهدی
۱۳۹۳/۰۱/۱۵ - ۱۰:۱۲:۵۵
درباره ی این حکایت :(عصر حکومت عبدالملک بن مروان بود. او حجاج بن یوسف ثقفی را که خونخوارترین و بی رحمترین عنصر پلید بود، استاندار عراق (کوفه و بصره ) کرد. حجاج بیست سال حکومت نمود و تا توانست ظلم کرد.) در این عصر، روزی زاهد فقیری که دعایش به اجابت می رسید، وارد بغداد گردید. (بغداد در آن عصر، روستایی بیش نبود). حجاج او را طلبید و به او گفت : برای من دعای خیر کن زاهد فقیر گفت: خدایا! جان حجاج را بگیر. حجاج : تو را به خدا چه دعایی است که برای من نمودی ؟زاهد فقیر: این دعا هم برای تو و هم برای تو و هم برای همه مسلمانان ، دعای خیر است .
user_image
پوریا
۱۳۹۶/۱۰/۰۱ - ۱۰:۱۶:۰۶
لطفا معنای شر رو هم بنویسید با تشکر
user_image
هما
۱۳۹۷/۰۲/۲۸ - ۱۸:۱۶:۲۷
سعدی گاهی خاطرات خیالی را تعریف می کند و جاهایی را که ندیده یا اشخاصی را که ملاقات نکرده در داستان هایش می آورد. این هم احتمالا یکی از همانهاست چون بغداد نیم قرن پس از مرگ حجاج، تاسیس می شود و اینکه قبلا روستا بوده را برای توجیه این داستان گفته اند. در زمان حجاج اصلا بغدادی نبوده و اسمش با تاسیسش آغاز می شود.
user_image
۷
۱۳۹۷/۰۲/۲۸ - ۱۸:۳۶:۵۱
بغداد یا خداداد پیشینیه دور و درازی دارد و از زمانهای بسیار دور سکونت گاه ایرانیان و بعدتر مردمانی که در قلمرو فرمانروایی شاهان ایران زمین بودند بوده است.عربها بعد از حمله به ایران و شام به آن سرازیر شدند.بغ در پهلوی خدا و صاحب است.
user_image
هما
۱۳۹۷/۰۲/۳۰ - ۱۰:۱۱:۰۱
شما در تحریف تاریخ بسیار توانا هستید خانم 7.هنوز معنا را " مانا" می نویسید؟خیانت به ادبیات که شاخ و دم ندارد.
user_image
۷
۱۳۹۷/۰۲/۳۰ - ۱۶:۴۰:۱۶
کجای من به مهناز خانم شبیه است?فکر نکنم تا زنده ام بجای معنا بنویسم مانا.نه اینکه نادرست باشد نه چون نچسب است.
user_image
۸
۱۳۹۷/۰۲/۳۰ - ۲۱:۱۱:۲۹
در
پاسخ " تاسیس !! " بغداد بفرمایید مانا " لا یتچسبک " است.
user_image
شهریار
۱۳۹۸/۰۵/۱۶ - ۱۲:۴۲:۵۱
حالا اصلا بغداد بوده یا نبوده.اصلا درویش بوده یا زاهد و یا فرشته!کتاب تاریخ که.نمیخونید دارید ادبیات میخوانید.نام برده شدن از فردی اصلا دلیل بر این نیست که او باشد.برای مثال است،فردو همچون... ما عادت کردیم کلیات رو.ول کنیم و به جزییات مشغول شیم.شما به کلیات پیام فکر کنید و با عینک نوشته ادبی بنگرید.