سعدی

سعدی

حکایت شمارهٔ ۱۳

یکی از ملوک را شنیدم که شبی در عشرت روز کرده بود و در پایان مستی همی‌گفت:

۲

ما را به جهان خوش‌تر از این یک‌دم نیست

کز نیک و بد اندیشه و از کس غم نیست

درویشی به سرما برون خفته بود و گفت:

۴

ای آنکه به اقبالِ تو در عالم نیست

گیرم که غمت نیست، غم ما هم نیست؟

ملک را خوش آمد. صُرَّه‌ای هزار دینار از روزن برون داشت که دامن بدار ای درویش. گفت: دامن از کجا آرم که جامه ندارم؟ ملک را بر حالِ ضعیفِ او رِقّت زیادت شد و خِلعتی بر آن مَزید کرد و پیشش فرستاد.

درویش مر آن نقد و جنس را به اندک زمان بخورد و پریشان کرد و باز آمد.

۷

قرار بر کفِ آزادگان نگیرد مال

نه صبر در دلِ عاشق نه آبْ در غربال

در حالتی که ملک را پروایِ او نبود، حال بگفتند: به‌هم بر آمد و روی ازو در هم کشید و زینجا گفته‌اند اصحابِ فِطنَت و خِبرَت که از حِدّت و سَورت پادشاهان بر حذر باید بودن که غالبِ همّتِ ایشان به معظماتِ امورِ مملکت متعلّق باشد و تحمّلِ ازدحامِ عوام نکند.

۹

حرامش بود نعمتِ پادشاه

که هنگامِ فرصت ندارد نگاه

۱۰

مجالِ سخن تا نبینی ز پیش

به بیهوده گفتن مبر قدرِ خویش

گفت: این گدایِ شوخِ مُبَذِّر را که چندان نعمت به چندین مدّت برانداخت، برانید که خزانهٔ بیت‌المال لقمهٔ مساکین است نه طعمهٔ اِخوان الشّیاطین.

۱۲

ابلهی کو روزِ روشنْ شمعِ کافوری نهد

زود بینی کِش به شب روغن نباشد در چراغ

یکی از وزرایِ ناصح گفت: ای خداوند مصلحت آن بینم که چنین کسان را وجهِ کَفاف به تَفاریق مُجرا دارند تا در نَفَقه اسراف نکنند. امّا آنچه فرمودی از زجر و منع، مناسبِ حال اربابِ همّت نیست، یکی را به لطف اومیدوار گردانیدن و باز به نومیدی خسته کردن.

۱۴

به روی خود درِ طمّاع باز نتوان کرد

چو باز شد، به دُرُشتی فراز نتوان کرد

۱۵

کس نبیند که تشنگانِ حجاز

به سرِ آبِ شور گرد آیند

۱۶

هر کجا چشمه‌ای بوَد شیرین

مردم و مرغ و مور گرد آیند

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 140
گلستان سعدی خوشنویسی شده و مذهب مورخ بیستم شوال ۱۱۳۵ هجری قمری » تصویر 51
کلیات شیخ سعدی علیه الرحمه به خط محمد حسینی اصفهانی - گلستان مورخ ۱۲۵۹ هجری قمری » تصویر 59
گلستان سعدی به خط محمدحسین کشمیری و نقاشی مانوهار داس نسخهٔ کتابخانهٔ دیجیتال دانشگاه کمبریج » تصویر 43
گلستان به خط شکستهٔ خوانا و زیبا تحریر شده در دارالخلافهٔ طهران » تصویر 22
گلستان به خط توسط عبداللطیف شروانى سال ۹۷۱ هجری قمری » تصویر 42
گلستان سعدی به خط خوانا و زیبای میرزا محمدحسین شیرازی سال ۱۲۷۱ هجری قمری » تصویر 43
نسخهٔ کلیات شیخ سعدی مورخ ۱۲۰۹ هجری قمری » تصویر 64
کلیات سعدی نسخهٔ ۱۰۳۴ هجری قمری » تصویر 94
گلستان سعدی به خط محمد محمود لاری به سال ۱۰۱۱ هجری قمری » تصویر 51
گلستان سعدی به خط کاتب سلطانی میر علی حسینی به سال ۹۷۵ هجری قمری در بخارا » تصویر 46
گلستان به همراه بوستان در حاشیه » تصویر 38
گلستان با بوستان در حاشیه به خط محمدرضا تبریزی سنهٔ ۹۸۰ هجری قمری » تصویر 54
کلیات سعدی مذهب و مصور نسخه‌برداری شده توسط عبدالله بن شیخ مرشد الکاتب در قرن دهم هجری » تصویر 45
شرح گلستان دکتر محمد خزائلی » تصویر 253
     The king takes pity on the beggar, from Prince Baysunghur's Rose Garden (Gulistan) by Sa`di.

نظرات

user_image
مهدی
۱۳۹۰/۰۱/۲۰ - ۰۶:۵۸:۵۱
کلمه از و باید ازو نوشته شود.
user_image
علی بی ستاره
۱۳۹۰/۰۹/۲۲ - ۲۲:۳۵:۴۹
در خط آخر متن قبل از شعر:به لطف اومیدوار= به لطف امیدوار
user_image
علیرضا
۱۳۹۵/۱۱/۰۱ - ۱۶:۲۱:۰۰
براساس چاپ روزنه به کوشش مظاهر مصفا، 1385... وجه کفاف به تفاریق مجرا دارند... البته شاید مجریٰ هم درست باشه
user_image
رهام
۱۳۹۶/۱۱/۱۲ - ۱۵:۳۸:۵۵
منظور از شمع کافوری چراغی بود در زمان قدیم که با ماده سفید و نیمه‌شفاف با بوی نافذ که از چوب درخت کافور به دست می آمد ،میسوخت و روشنایی میداد.پس کلمه شمع در اینجا به معنی چراغ میباشد نه به معنای امروزی شمع که رایج است .
user_image
مجید محمدپور
۱۳۹۶/۱۲/۰۸ - ۱۱:۳۷:۲۳
لغت‌نامه دهخداصرة : [ ص ُرْ رَ ] (ع اِ) همیان دراهم و مانند آن . همیان زر. رقّت : دلسوزی ، مهربانی .خلعت : جامۀ دوخته که از طرف شخص بزرگ به عنوان جایزه یا انعام به کسی داده شود.اصحاب فطنت : صاحبان زیرکی و هوشیاری ، هوشمندان ، زیرکانحِدّت : تندی ، تیزیسورت : شدتمعظمات امور : کارهای بزرگمبذّر : اسراف کار
user_image
مجید محمدپور
۱۳۹۶/۱۲/۰۸ - ۱۱:۴۶:۴۳
اخوان الشیاطین : [ اِخ ْ نُش ْ ش َ ] (ع اِ مرکب ) همدستان شیاطین .إِنَّ الْمُبَذِّرینَ کانُوا إِخْوانَ الشَّیاطینِ وَ کانَ الشَّیْطانُ لِرَبِّهِ کَفُوراً ( سوره اسراء، آیه ی 27 ) . چرا که اسرافکاران برادران شیطانهایند ، و شیطان همواره نسبت به پروردگارش ناسپاس بوده است.
user_image
مهدی
۱۴۰۲/۰۴/۲۸ - ۰۳:۳۰:۴۱
سلام معنی این قسمت چی میشه؟: مصلحت آن بینم که چنین کسان را وجه کفاف به تفاریق مجری دارند تا در نفقه اسراف نکنند