
سعدی
حکایت شمارهٔ ۲۵
یکی از ملوکِ عرب شنیدم که متعلّقان را همیگفت: مرسومِ فلان را چندانکه هست مُضاعَف کنید که مُلازِمِ درگاه است و مترصّدِ فرمان؛ و دیگر خدمتگاران به لَهْو و لَعِب مشغولاند و در اَدایِ خدمت مُتَهاوِن.
صاحبدلی بشنید و فریاد و خروش از نِهادش بر آمد. پرسیدندش: چه دیدی؟ گفت: مراتبِ بندگان به درگاهِ خداوند، تَعالیٰ، همین مثال دارد.
۳
دو بامداد اگر آید کسی به خدمتِ شاه
سِیُم، هرآینه در وی کند به لطف نگاه
۴
مهتری در قبولِ فرمان است
ترکِ فرمان دلیلِ حِرمان است
۵
هر که سیمایِ راستان دارد
سَرِ خدمت بر آستان دارد
تصاویر و صوت















نظرات
امید رضا محبی
ناشناس
محمد حسین شعفی