سعدی

سعدی

حکایت شمارهٔ ۳

ملک‌زاده‌ای را شنیدم که کوتاه بود و حقیر و دیگر برادران بلند و خوب‌روی، باری پدر به کراهت و استحقار درو نظر می‌کرد، پسر به فراست و استبصار به جای آورد و گفت: ای پدر کوتاهِ خردمند به که نادانِ بلند. نه هر چه به قامت مهتر به قیمت بهتر.

اَلشَّاةُ نَظِیفَةٌ وَ الْفِیلُ جِیفَةٌ.

۳

اَقَلُّ جِبالِ الارْضِ طُورٌ و اِنَّهُ

لاَعْظَمُ عِندَاللهِ قَدْرَاً وَ مَنْزِلا

۴

آن شنیدی که لاغری دانا

گفت باری، به ابلهی فربه:

۵

اسبِ تازی و گر ضعیف بود

همچنان از طویله‌ٔ خر به

پدر بخندید و ارکانِ دولت بپسندیدند و برادران به‌جان برنجیدند.

۷

تا مرد سخن نگفته باشد

عیب و هنرش نهفته باشد

۸

هر پیسه گمان مبر نَهالی

باشد که پلنگ خفته باشد

شنیدم که ملِک را در آن قُرب دشمنی صَعب روی نمود چون لشکر از هر دو طرف روی در هم آوردند اول کسی که به میدان در آمد این پسر بود، گفت:

۱۰

آن نه من باشم که روزِ جنگ بینی پشت من

آن منم گر در میانِ خاک و خون بینی سری

۱۱

کانکه جنگ آرد، به خون خویش بازی می‌کند

روزِ میدان و آن که بگریزد به خونِ لشکری

این بگفت و بر سپاه دشمن زد و تنی چند مردانِ کاری بینداخت چون پیشِ پدر آمد زمینِ خدمت ببوسید و گفت:

۱۳

ای که شخصِ مَنَت حقیر نمود

تا درشتی هنر نپنداری

۱۴

اسب لاغرمیان به کار آید

روزِ میدان، نه گاوِ پرواری

آورده‌اند که سپاهِ دشمن بسیار بود و اینان اندک. جماعتی آهنگِ گریز کردند. پسر نعره زد و گفت: ای مردان بکوشید یا جامهٔ زنان بپوشید! سواران را به گفتنِ او تهوّر زیادت گشت و به‌یک‌بار حمله آوردند. شنیدم که هم در آن روز بر دشمن ظفر یافتند مَلِک سر و چشمش ببوسید و در کنار گرفت و هر روز نظر بیش کرد تا ولیعهدِ خویش کرد.

برادران حسد بردند و زهر در طعامش کردند. خواهر از غرفه بدید دریچه بر هم زد، پسر دریافت و دست از طعام کشید و گفت: محالست که هنرمندان بمیرند و بی‌هنران جای ایشان بگیرند.

۱۷

کس نیاید به زیرِ سایهٔ بوم

ور همای از جهان شود معدوم

پدر را از این حال آگهی دادند. برادرانش را بخواند و گوشمالی به‌واجب بداد. پس هر یکی را از اطرافِ بلاد حِصّه معین کرد، تا فتنه بنشست و نزاع برخاست، که ده درویش در گلیمی بخسبند و دو پادشاه در اقلیمی نگنجند.

۱۹

نیم‌نانی گر خورد مردِ خدا

بذلِ درویشان کند نیمی دگر

۲۰

ملکِ اقلیمی بگیرد پادشاه

همچنان در بندِ اقلیمی دگر

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 129
گلستان سعدی خوشنویسی شده و مذهب مورخ بیستم شوال ۱۱۳۵ هجری قمری » تصویر 32
گلستان سعدی خوشنویسی شده و مذهب مورخ بیستم شوال ۱۱۳۵ هجری قمری » تصویر 30
کلیات شیخ سعدی علیه الرحمه به خط محمد حسینی اصفهانی - گلستان مورخ ۱۲۵۹ هجری قمری » تصویر 54
کلیات سعدی نسخهٔ ۱۰۳۴ هجری قمری » تصویر 86
گلستان سعدی به خط محمدحسین کشمیری و نقاشی مانوهار داس نسخهٔ کتابخانهٔ دیجیتال دانشگاه کمبریج » تصویر 29
گلستان به خط شکستهٔ خوانا و زیبا تحریر شده در دارالخلافهٔ طهران » تصویر 15
گلستان به خط توسط عبداللطیف شروانى سال ۹۷۱ هجری قمری » تصویر 26
گلستان سعدی به خط خوانا و زیبای میرزا محمدحسین شیرازی سال ۱۲۷۱ هجری قمری » تصویر 25
نسخهٔ گلستان سعدی به سال ۱۱۸۵ هجری قمری  » تصویر 53
گلستان سعدی در مالکیت اسبق سلطان عبدالحمید دوم عثمانی » تصویر 24
گلستان به همراه بوستان در حاشیه » تصویر 24
نسخهٔ کلیات شیخ سعدی مورخ ۱۲۰۹ هجری قمری » تصویر 58
گلستان سعدی به خط محمد محمود لاری به سال ۱۰۱۱ هجری قمری » تصویر 30
گلستان سعدی به خط کاتب سلطانی میر علی حسینی به سال ۹۷۵ هجری قمری در بخارا » تصویر 35
گلستان سعدی به خط کاتب سلطانی میر علی حسینی به سال ۹۷۵ هجری قمری در بخارا » تصویر 37
گلستان با بوستان در حاشیه به خط محمدرضا تبریزی سنهٔ ۹۸۰ هجری قمری » تصویر 35
کلیات سعدی مذهب و مصور نسخه‌برداری شده توسط عبدالله بن شیخ مرشد الکاتب در قرن دهم هجری » تصویر 31
کلیات سعدی مذهب و مصور نسخه‌برداری شده در ۹۲۶ هجری قمری » تصویر 99
گلستان بایسنقری موزهٔ چستر بیتی کتابت به سال ۸۳۰ هجری قمری در هرات » تصویر 16
کلیات سعدی مصور و مذهب نسخه‌برداری شده در ۹۳۴ هجری قمری شیراز » تصویر 77
شرح گلستان دکتر محمد خزائلی » تصویر 224
گلستان سعدی منسوب به یاقوت مستعصمی » تصویر 110

نظرات

user_image
حمید طالقانی
۱۳۹۰/۰۱/۲۹ - ۰۶:۰۳:۰۰
تا بحال شنیده بودیم : هر بیشه گمان مبر که خالیست شاید که پلنگ خفته باشد که در این حال از لحا ظ معنی هم ملموس تر است
user_image
محمد هادی
۱۳۹۰/۱۰/۱۴ - ۱۷:۵۷:۵۹
نه درستش همینهپیسه به هرچیز سیاه و سفید میگن و بعضی گیاهها به رنگ سیاه و سفید هستنپس معنی اش میشه هرچیز سیاه و سفیدی که دیدی نهال نیستشاید یه پلنگ باشه
user_image
منصور‏ ‏براهوی‏ ‏
۱۳۹۱/۰۳/۱۹ - ۲۲:۰۹:۲۲
ازبیشه‏ ‏گمان‏ ‏مبر‏ ‏که‏ ‏خالیست‏ ‏شاید‏ ‏که‏ ‏پلنگ‏ ‏نهفته‏ ‏باشد‏ ‏‏ ‏
user_image
ابراهیم جوانمرد براهوی
۱۳۹۱/۰۳/۲۰ - ۰۶:۲۳:۵۴
تامردسحن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد از بیشه گمان مبر که خالیست شاید که ببر حزیده باشد
user_image
رسته
۱۳۹۱/۰۳/۲۰ - ۱۱:۴۲:۰۲
هر پیسه گمان مبر نهالی است‏ باشد که پلنگ خفته باشداز نامه ای از شادروان حبیب یغمایی که گلستان را به مدت شش سال با محمدعلی فروغی تصحیح کرده‌اند راجع به این بیت توضیح شده است. این نامه پس از در گذشت ایشان در سال 1363 در مجلۀ آینده منتشر شد: " به اتفاق نسخه‏ های قدیم و کهنه ضبط بیت همین است. می‏ دانیم درویش‏ ها سابقا بر پوست پلنگ می‏ لمیده‏ اند و پوست پلنگ به جای فرش‏شان بوده. نهالی به زبان‏ فارسی لطیف و فصیح و اصیل به معنی توشک یا دوشک ترکی است که امروزه رایج‏ است،گمان می‏ کنم در یکی از داستانهای بهرام گور در شاهنامه است: نهالی بیاورد و بالش نهاد.به‏ هرحال لغتی است فارسی و اصیل که در ولایت خور و بیابانک رایج‏ است.می‏ فرماید: هر پیسه و هر فرش خال‏خال را تصور مکن نهالی هست که بر آن لم‏ بدهی، ممکن است که پلنگی باشد خوابیده . این عبارت مطابق است با همۀ نسخه‏ های قدیم که بعدها نفهمیده‏ اند و تبدیل کرده‏ اند به:هر بیشه گمان مبر که خالی است‏ شاید که پلنگ خفته باشد.در صورتی که شیر جایش در بیشه است و پلنگ در کوهسار، وانگهی چرا صفت حشو بی‏ربط بی‏ جای«خفته»را برای پلنگ آورده؟و اما«باشد»به دو معنی‏ در مصراع دوم تکرار شده و این لطف کلام است که اهل ادب درک می‏کنند. "
user_image
محمد رضا
۱۳۹۱/۱۰/۰۵ - ۰۲:۳۰:۱۳
آن منم گر در میان خاک و خون بینی سری
user_image
مجید محمدپور
۱۳۹۴/۰۳/۲۰ - ۱۲:۴۴:۰۸
الشاةُ نظیفةٌ و الفیلُ جیفةٌ :گوسفند پاکیزه است و قیل مُردار . مقصود آن است که گوشت گوسفند با همه کوچکی اندام پاک و حلال است و فیل ، با وجود بزرگی جثه وقتی کشته شود در حکم مُردار است و ناپاک .
user_image
مجید محمدپور
۱۳۹۴/۰۳/۲۰ - ۱۲:۴۸:۱۵
اقلُّ جبالِ الارضِ طورٌ و اِنّهُلاَعظَمُ عندَ اللهِ قدراً وَ منزلاکوچکترین کوههای زمین کوه طور (طورِ سینا کوهی که موسی (ع) برای مناجات به آن جا می رفت و محل تجلی خداوند بر او بود .) است و همانا از لحاظ قدر و مرتبه در نزد خداوند از همه ی کوه ها بزرگتر است .
user_image
رهام
۱۳۹۵/۰۳/۱۱ - ۰۰:۱۲:۳۷
بیت :اسب تازی و گر ضعیف بود همچنان از طویله خر بهدر نسخه تصحیح مرحوم محمد علی فروغی به این نحو درج گردیده است که هم با مفهوم و هم با وزن شعر نیز سازگار تر است اسب تازی و گر ضعیف بود همچنان از طویله ای خر بهلطفا در صورت امکان عبارت طویله ای خر بجای طویله خر جایگزین شود
user_image
رهام
۱۳۹۵/۰۳/۱۱ - ۰۰:۲۱:۵۴
چند نکته در مورد کلمه پیسه در بیت زیر هر پیسه گمان مبر نهالی باشد که پلنگ خفته باشددر لغت نامه دهخدا در مورد معنی کلمه پیسه اینگونه آمده است: سیاه و سپید بهم آمیخته که بتازی ابلق خوانند. و نیز گویند هر رنگ که با سپید آمیخته باشد. (برهان ). پیستک . (پهلوی ). دورنگ . ابلق . (برهان ). دورنگ وپلنگ و یوز را نیز به این مناسبت دورنگی [ پیسه ] گفته اندبا این توضیح چنین به نظر می رسد که در قدیم به یوز و پلنگ به این مناسبت پیسه می گفتند لذا نیازی به اینکه کلمه بیشه را جایگزین کنیم و کلمه را از معنای اصلی آن تهی نمائیم نمی باشد .شاد و پیروز باشید
user_image
رهام
۱۳۹۵/۰۳/۱۱ - ۰۰:۲۷:۰۱
پس معنای بیت اینگونه می شود که هر پلنگی را گمان مبر که نهال یا درختی است شاید در آن حالت پلنگ یا یوزی در حالت استتار و به شگل یک نهال خوابیده باشد یا به اشتباه به چشم تو به شکل یک نهال به نظر آید و با دقت باید نزدیک شد و بی گدار به آب نباید زد .شاد و پیروز باشید
user_image
گمنام
۱۳۹۵/۰۳/۱۱ - ۰۷:۰۵:۲۲
دوستان سعدی، با وجود ارادت بسیار به حضرت شیخ، در مورد برتری یک اسب تازی فرتوت بر پروستی خر با ایشان موافق نیستم،
user_image
رهام
۱۳۹۵/۰۳/۱۱ - ۲۲:۰۰:۴۲
مصرع دوم بیت زیر :آن نه من باشم که روز جنگ بینی پشت من آن منم گرد در میان خاک و خون بینی سریهمانطور که محمد رضای عزیز نوشته به این شکل ذیل صحیح است آن منم گر در میان خاک و خون بینی سریاز گنجور خواستاریم آنرا تصحیح نمایند بجای کلمه "گرد "کلمه "گر" صحیح است :
user_image
علی محدث
۱۳۹۵/۰۵/۰۴ - ۱۳:۳۷:۵۸
با سلام بر تمامی اهالی کشور یونان تبار گنجوراسب تازی و گر ضعیف بودهمچنان از طویله خر بهآقای گمنام گرامی، نظر شما محترم است. اما مقصود سعدی بزرگ را دریابید بعد قبول یا رد بفرمایید.سعدی می گوید وقتی جوهر و ذات یک چیز از جوهر و ذات چیز دیگر برتر باشد، عوارض در مقام قیاس، نمی توانند معادلۀ برتری چیز اول بر دومی را به هم بریزند.اسب، برتر از حمار است،و لو اینکه اسب، ضعیف باشد و حمار، سر حال و متعدد و فراوان.مراد سعدی این است،تا رای حضرتعالی چه بود.با احترام
user_image
علی محدث
۱۳۹۵/۰۵/۰۴ - ۱۳:۳۹:۵۶
«طویله» هم همان »طویله ای» است که به سبک نگارش قدیم می باشد.البته در برخی دیوان های چاپ جدید، این گونه الفاظ را به سبک امروزی می نویسند.عذر می خواهم مزاحم شدم.یاعلی
user_image
سید عبدالباسط پیریونسی
۱۳۹۵/۰۸/۲۵ - ۱۶:۳۳:۱۲
با سلام و عرض ادب ، و تشکر بابت سایت قشنگ تون در مورد بیت هر پیسه گمان نکن نهالی شاید پلنگ نهفته باشد در زبان کردی کلمه پیسه به معنی پوست دباغی شده حیوانات است ، لذا احتمال میدهم منظور همان پوست کنده شده باشد ، که فرموده هر پوستی رو گمان نکن که تشک و رختخوابه ، شاید پلنگی نهفته باشد.با تشکر
user_image
حسین انجو
۱۳۹۵/۱۱/۰۵ - ۲۳:۰۲:۲۳
هر بیشه گمان مبر که خالی است صحیحتر است زیرا که پیسه بیشتر در مورد خال خال بودن یا سفید شدن قسمتی از پوست اطلاق میشود.
user_image
حسین
۱۳۹۵/۱۱/۲۳ - ۰۳:۴۸:۵۰
آن منم گر در میان خاک و خون بینی سریدر متن به جای «گر» به اشتباه «گرد» نوشته شده.
user_image
محمد سجاد
۱۳۹۶/۰۱/۱۳ - ۰۰:۳۵:۵۲
میشود معنی این شعر را بگذارید
user_image
سجاد ناطق
۱۳۹۶/۰۴/۲۶ - ۰۸:۲۱:۴۰
در کتاب گلستان با تصحیح فروغی بیت زیر اینگونه نوشته شده :آن نه من باشم که روز جنگ بینی پشت منآن منم گر در میان خاک و خون بینی سریلطفا تصحیح کنید . با تشکر از سایت خوبتون !
user_image
ساعد هاشمی
۱۳۹۶/۰۸/۲۰ - ۰۰:۴۰:۵۵
سلام .. چرا تصحیح هایی که دوستان نوشته اند را انجام نمی دهید ؟؟مثلا ( آن منم گرد در میان خاک و خون بینی سری ) که درستش ( آن منم گر در میان خاک و خون بینی سری ) است
user_image
داریوش شهابی
۱۳۹۷/۰۲/۱۵ - ۱۰:۲۶:۵۸
سلامهنوز در خراسان جنوبی شهرستان نهبندان به تشک نهالی میگویندبیت هر پیسه گمان مبر نهالی استصحیح تر به نظر میرسد
user_image
۷
۱۳۹۷/۰۸/۳۰ - ۰۹:۲۵:۵۸
هر پیسه گمان مبر نهالیباشد که پلنگ خفته باشدپیسه یعنی سفیدی/سفیدی که سیاهی(لکه و خال) بر آن نشسته است و گویا پلنگ را به همین سبب پیسه گفته اند.نهالی همان رختخواب(پتو و تشک) است.پتو پلنگی:پتویی که پیسه است.گمان مبر هر پیسه ای پتوپلنگی است شاید خود پلنگ باشد.بپا شیرجه نزنی روی پلنگواژه عربی بیضا از همین پیسه است.بیضا و بیاض و ابیضبه موی سفید و سیاه هم پیسه گوینددور جوانی گذشت موی سیه پیسه شدبرق یمانی بجست گرد بماند از سوارشاید بیضه به معنی تخم مرغ نیز از همین پیسه باشد.به بیماری پوستی برص هم پیسی یا لک و پیس گویند.شاید با واژه Alopecia (تاسی) از یک ریشه باشد.
user_image
محمد ضیا احمدی
۱۳۹۸/۰۸/۱۲ - ۰۷:۵۶:۲۵
مقداری از داستان حذف شده استآنکه جنگ آرد به خون خویش بازی میکندروز میدان وانکه بگریزد به خون لشکری
user_image
امیرحسین
۱۳۹۸/۰۹/۱۷ - ۰۶:۳۴:۵۷
با سلامبه نظر هردو ضبط درست می نماید. هرپیسه گمان مبر که خالیباشد که پلنگ خفته باشدوهر بیشه گمان مبر که خالی ستشاید که پلنگ خفته باشدصفت خفته برای پلنگ در هردوضبط صحیح است.چه در بیشه و چه در پیسه . منظور شاعر احتیاط در هرحال است که در هردو مستفاد میگردد.موید باشید
user_image
رها
۱۳۹۸/۱۲/۰۱ - ۲۱:۰۴:۵۹
با سلام و درود. در بیت:هر پیسه گمان مبر نهالیباشد که پلنگ خفته باشدپیسه در لغتنامه ی دهخدا به معنای هر چیز خال خال می باشد و نهالی به معنای دشک یا تشک. مفهوم شعر بدین صورت است که هرچیز خال خالی را دشک نپندارید شاید که پلنگ خوابیده باشد(اشاره به رعایت شرط احتیاط در هر کاری) و صحیح است و از لحاظ معنا و وزن متناسب است. "هر بیشه گمان مبر که خالی ست" به نظر صحیح نمی رسد.
user_image
شهرزاد
۱۳۹۹/۰۲/۰۳ - ۰۰:۵۴:۴۰
سلام و عرض ارادتهر پیسه گمان مبر نهالی استشاید که پلنگ خفته باشددر مناطقی از حومه اصفهان مثلا منطقه برخوار هنوز هم تشک را نهالی می گویند ازین رو به نظر می رسد " پیسه " کلمه مورد نظر جناب سعدی بوده که :هر پوست خال خالی را گمان مبر تشک استشاید پلنگی است که خفته است و به نظر تشک می رسد
user_image
حازم اسپندیار
۱۳۹۹/۰۳/۰۱ - ۰۱:۴۷:۳۱
در فارسی هرات برای توشک یا دوشک، نهالی گفته می شود. در نیم بیت «هرپیسه گمان مبر نهالی‌ست» احتمال این‌که مراد از نهالی، توشک باشد نیز است.
user_image
saba
۱۳۹۹/۱۰/۲۴ - ۰۷:۴۳:۳۲
سلام دوستان منظور از ای مردان بکوشید یا جامه زنان بپوشید چیز دیگری هست یا واقعا اینجا مردسالاری سعدی رو مشاهده میکنیم؟:)
user_image
saba
۱۳۹۹/۱۰/۲۴ - ۰۷:۴۵:۵۴
سلام دوستان اینجا منظور از ای مردان بکوشید یا جامه زنان بپوشید چیز دیگری هست یا واقعا داریم مردسالاری سعدی رو مشاهده میکنیم؟:)
user_image
آزادبخت
۱۴۰۰/۰۱/۱۲ - ۱۶:۴۰:۵۷
بارخدایا این چه شیوایی و رسایی باندک سخن استبراستی که خدای سخنوری و شهنشاه گفتار دریست گفت ای مردان بکوشید یا جامه زنان پوشید سواران را بگفتن او تهور زیادت گشت و به یکبار حمله آوردند شنیدم که هم در آن روز بر دشمن ظفر یافتند ملک سر و چشمش ببوسید و در کنار گرفت و هر روز نظر بیش کرد تا ولیعهد خویش کرد.برادران حسد بردند و زهر در طعامش کردند خواهر از غرفه بدید دریچه بر هم زد پسر دریافت و دست از طعام کشید و گفت محالست که هنرمندان بمیرند و بی هنران جای ایشان بگیرنداز سخنوری و سخندانی سعدی که درگذریم این رادمرد از نابسامانی ایران سلجوقیست پیش از انان چه ساسانی و چه اسلامی برای انکه درک درستی از کشور داشتند هر شاهی کشور را به یکی از فرزندان میداد و یکی و تنها یکی اما سلجوقیان از انجا که قبیله ای امدند و ایرانی نبودند کشور را میان و فرزندان و عمو زادگان بش کردند گویی که ملک پدریشان بود و به فرزندان می بخشیدند شاه اسماعیل صفوی بسیار زحمت کشید تا دوباره ان رسم بیگانه بر انداخت تا انجا که شاهان صفوی فرزندان خود را میکشتند تا تنها یکی بماند میبینیم که پس از انها افشاریان و زندیه با رفتن نادر و کریمخان به جان هم افتادند حتی قاجاریه بسیار زحمت کشیدند و اقامحمد خان قاجار برادرش را کشت و فتحلی شاه نیز همچنین -و سعدی زیبا به طنز میگوید که هریک را از اطراف بلاد حصه ای معین کرد تا فتنه نشست و نزاع برخاست
user_image
آزادبخت
۱۴۰۰/۰۱/۱۲ - ۱۶:۴۴:۲۰
نکته دیگر همانگونه که خوارزمی و دیگران گفته اند پارسیان جز دلیر جنگاور مردانه را سوار نمی نامیدند و همین سواریه است که در زبانهای اروپایی شوالیه شده است
user_image
آزادبخت
۱۴۰۰/۰۱/۱۲ - ۱۷:۲۲:۰۸
پیسه به معنی هرچیز دورنگ و نهال و نهالی و نهالین به معنی بستر است تشک نهالی یعنی دشکی که بهر بستر است دشک و تشک نیز پارسی است و پیش از انکه ترکان به ایران ایند این واژه به عربی رفته اما نهالین که ریشه اش از هلیدن و نهادن است همچون بستر که از گستردن است به بستر گویند تن مرده را خاک باشد نهالتو از کشتن من بدین سان منال.فردوسی.به روز جوانی بدین مایه سالچرا خاک را برگزیدی نهال.فردوسی.کسی کو ز فرمان ما سر بتافتنهالی جز از خاک تیره نیافت.فردوسی.اگر شاه باشیم و گر زردهشتنهالین ز خاک است و بالین ز خشت.فردوسی.نصربن احمد از اسب فرود آمد و نهالین بیفکند و بنشست و امیر اسماعیل برسید و خویشتن از اسب بینداخت و پیش آمد و نهالین را بوسه داد. (تاریخ بخارا ص 100).پوستین پاره ای بدش بر دوششب نهالین و روز بالاپوش.شیخ بهایی و اما هر بیشه گمان مبر که خخالی است صد درصد اشتباه است چرا که خالی از چیست از پلنگ ؟ یا از حیوان دیگر ؟ اگر از پلنگ بگویید شاید شیر باشد و این سخن لغو است که از سعدی سر زند و باشد که پلنگ در بیشه بیدار باشد و راه رود و خفته اینجا حشو میشود که سعدی ان هم در گلستانش حشو نمیگوید - اما نهالی که به معنی بستر است کاملا با خوابیدن همگون است میگوید هر پیسه دورنگ دیدی گمان نبر رختخواب است شاید پلنگی است خوابیده
user_image
هاشم قاسمی
۱۴۰۰/۰۲/۱۱ - ۰۹:۴۹:۲۸
البته شاید تکراری باشد ولی تا آنجا که دیدم کسی اشاره ای به این موضوع نکرده بود که قریم ها که ما دانش آموز دبیرستانی بودیم همم معلم ها و هم در کتب درسی شعر "هر پیسه گمان مبر ... " را به صورت " هر بیشه گمان مبر که خالی است - شاید که پلنگ ( با کسره ) خفته باشد " می خواندند و لی بعد ها تناقضی در آن مطرح شد و آن اینکه پلنگ جانور بیشه نیست و... و نهایتآ می گفتند که اینطوری بهتر است که بگوییم : هر پیسه گمان مبر که خاری است شاید که پلنگ خفته باشد . که پیسه بوته خاری شبیه گون یا اصلا خود گون است که مثل یک سبد برعکس روز زمین رشد می کند و سر شاخه های آن سفید به نظر می رسند و کل گیاه خال خالی ! که درست شکل پلنگ خفته یا کمین کرده می باشد . خوشحال باشید و سلامت - هاشم .
user_image
sunset
۱۴۰۰/۰۸/۱۲ - ۰۳:۲۰:۴۹
«ای مردان بکوشید یا جامه ی زنان بپوشید»  سعدی معیاری به ما می دهد؛ که مردانگی و مرد بودن را منوط به تلاش و کوشش و جهاد می داند و زنان را، پرده پوش و ناز پرور که برای غذا و مسکن و لباس و حتی امنیت خود، نیاز به تلاش ندارند... و شخص دیگری اینها را برای زنان گرد می آورد. از این حیث زنان، مظهر بی تلاشی و طفیلی مردان در نگرفته می شوند. از اینجاست که پوشیدن جامه ی زنانه، نشانه ی پستی برای مردان است؛ زیرا آنان را به بی همتی و بی غیرتی شهره می گرداند. 
user_image
جابر
۱۴۰۱/۰۲/۰۱ - ۰۵:۵۹:۲۱
نهال:صید،شکار(اواخرِذیل معنی نهال_لغتنامه دهخدا)
user_image
جهن یزداد
۱۴۰۲/۰۲/۱۴ - ۱۵:۳۵:۱۱
نه هرچه به بالا مهتر به بها بهتر