سعدی

سعدی

حکایت شمارهٔ ۳۴

یکی از پسرانِ هارون‌الرَّشید پیش پدر آمد خشم‌آلود که فلان سرهنگ‌زاده مرا دشنامِ مادر داد.

هارون ارکان دولت را گفت: جَزایِ چنین کس چه باشد؟

یکی اشاره به کشتن کرد و دیگری به زبان بریدن و دیگری به مصادره و نفی.

هارون گفت: ای پسر! کَرَم آن است که عفو کنی و گر نتوانی تو نیزش دشنامِ مادر ده، نه چندانکه انتقام از حد درگذرد آنگاه ظلم از طرفِ ما باشد و دعوی از قِبَلِ خصم.

۵

نه مرد است آن به نزدیکِ خردمند

که با پیلِ دمان پیکار جوید

۶

بلی مرد آن کس است از رویِ تحقیق

که چون خشم آیدش، باطل نگوید

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 163
کلیات شیخ سعدی علیه الرحمه به خط محمد حسینی اصفهانی - گلستان مورخ ۱۲۵۹ هجری قمری » تصویر 68
گلستان به خط شکستهٔ خوانا و زیبا تحریر شده در دارالخلافهٔ طهران » تصویر 37
کلیات سعدی نسخهٔ ۱۰۳۴ هجری قمری » تصویر 108
گلستان سعدی به خط محمدحسین کشمیری و نقاشی مانوهار داس نسخهٔ کتابخانهٔ دیجیتال دانشگاه کمبریج » تصویر 72
گلستان سعدی به خط خوانا و زیبای میرزا محمدحسین شیرازی سال ۱۲۷۱ هجری قمری » تصویر 77
گلستان سعدی به خط محمد محمود لاری به سال ۱۰۱۱ هجری قمری » تصویر 88
گلستان سعدی به خط کاتب سلطانی میر علی حسینی به سال ۹۷۵ هجری قمری در بخارا » تصویر 76
گلستان به همراه بوستان در حاشیه » تصویر 65
گلستان سعدی خوشنویسی شده و مذهب مورخ بیستم شوال ۱۱۳۵ هجری قمری » تصویر 88
گلستان سعدی خوشنویسی شده و مذهب مورخ بیستم شوال ۱۱۳۵ هجری قمری » تصویر 89
گلستان به خط توسط عبداللطیف شروانى سال ۹۷۱ هجری قمری » تصویر 75
گلستان با بوستان در حاشیه به خط محمدرضا تبریزی سنهٔ ۹۸۰ هجری قمری » تصویر 92
کلیات سعدی مذهب و مصور نسخه‌برداری شده توسط عبدالله بن شیخ مرشد الکاتب در قرن دهم هجری » تصویر 73
شرح گلستان دکتر محمد خزائلی » تصویر 296

نظرات

user_image
ناشناس
۱۳۹۱/۰۶/۲۰ - ۱۱:۰۸:۰۲
بعد از "دعوی از قبل خصم" جمله تموم می شه و این دو بیت میادنه مرد است آن به نزدیک خردمند/که با پیل دمان پیکار جویدبلی مرد آن کس است از روی تحقیق / که چون خشم آیدش، باطل نگوید
user_image
علی
۱۳۹۴/۰۷/۰۷ - ۰۲:۲۲:۱۹
با سپاس، متأسفانه این حکایت به طور کامل اینجا نوشته نشده‌است که اکنون بنده در زیر متن کامل آن را از روی نسخه تصحیح روان‌شاد فروغی بزرگ اینجا می نویسم، گرچه نوشته‌ام را بازبینی کرده‌ام اما به‌هرروی امیدوارم که در نوشته دچار لغزش و خطا نشده باشم!:«یکی از پسران هارون‌الرشید پیش پدر آمد خشم‌آلود که فلان سرهنگ‌زاده، مرا دشنام مادر داد. هارون ارکان دولت را گفت جزای چنین کس چه باشد؟ یکی اشاره به کشتن کرد و دیگری به زبان بریدن و دیگری به مصادره و نفی!هارون گفت ای پسر، کَرَم آنست که عفو کنی و گر نتوانی تو نیزش دشنام مادر ده! نه چندانکه انتقام از حد درگذرد، آنگاه ظلم از طرف ما باشد و دعوی از قِبَل خصم:نه مردست آن به نزدیک خردمند**که با پیلِ دمان پیکار جویدبلی مرد آنکس است از روی تحقیق**که چون خشم آیدش، باطل نگویدیکی را زشت‌خویی داد دشنام**تحمل کرد و گفت ای نیک‌فرجامبَتَر زانم که خواهی گفتن آنی**که دانم عیب من چون من ندانی»اگر بتوانید از روی این نوشته متن اصلی تارنما را هم اصلاح کنید، بسیار خوب خواهد بود :-)