سعدی

سعدی

حکایت شمارهٔ ۴۰

یکی را از مُلوک، کنیزکی چینی آوردند. خواست تا در حالتِ مستی با وی جمع آید. کنیزک ممانعت کرد. مَلِک در خشم رفت و مر او را به سیاهی بخشید که لبِ زِبَرینش از پَرّهِٔ بینی درگذشته بود و زیرینش به گریبان فرو هشته. هَیکلی که صَخْرالجِنّ از طلعتش بِرَمیدی و عَیْن‌القَطْر از بغلش بگندیدی.

۲

تو گویی تا قیامت زشت‌رویی

بر او ختم است، و بر یوسف نِکویی

چنان که ظریفان گفته‌اند:

۴

شخصی، نه چنان کَریه‌ْمنظر

کز زشتیِ او خبر توان داد

۵

آنگه بغلی، نَعُوُذ بِاللّٰه

مردار به آفتاب مرداد

آورده‌اند که سیه را در آن مدت، نفس طالب بود و شهوت غالب؛ مِهرش بجنبید و مُهرش برداشت. بامدادان که مَلِک، کنیزک را جُست و نیافت، حکایت بگفتند. خشم گرفت و فرمود تا سیاه را با کنیزک استوار ببندند و از بام جوسق به قعر خندق در اندازند. یکی از وزرای نیک‌محضر روی شفاعت بر زمین نهاد و گفت: سیاه بیچاره را در این خطایی نیست که سایر بندگان و خدمتکاران به نوازش خداوندی مُتَعوِدند. گفت: اگر در مفاوضهٔ او شبی تأخیر کردی، چه شدی؟ که من او را افزون از قیمت کنیزک دلداری کردمی. گفت: ای خداوند روی زمین! نشنیده‌ای؟:

۷

تشنهٔ سوخته در چشمهٔ روشن چو رسید

تو مپندار که از پیلِ دَمان اندیشد

۸

مُلْحِدِ گُرْسِنِه در خانهٔ خالی بر خوان

عقل باور نکند، کز رمضان اندیشد

مَلِک را این لَطیفه پسند آمد و گفت: اکنون سیاه تو را بخشیدم؛ کنیزک را چه کنم؟ گفت: کنیزک، سیاه را بخش که نیم‌خوردهٔ او، هم او را شاید.

۱۰

هرگز آن را به دوستی مپسند

که رود جایِ ناپسندیده

۱۱

تشنه را دل نخواهد آبِ زُلال

نیم‌خوردِ دهانِ گندیده

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 166
کلیات شیخ سعدی علیه الرحمه به خط محمد حسینی اصفهانی - گلستان مورخ ۱۲۵۹ هجری قمری » تصویر 69
گلستان به خط شکستهٔ خوانا و زیبا تحریر شده در دارالخلافهٔ طهران » تصویر 38
کلیات سعدی نسخهٔ ۱۰۳۴ هجری قمری » تصویر 110
گلستان سعدی به خط محمدحسین کشمیری و نقاشی مانوهار داس نسخهٔ کتابخانهٔ دیجیتال دانشگاه کمبریج » تصویر 76
گلستان سعدی به خط خوانا و زیبای میرزا محمدحسین شیرازی سال ۱۲۷۱ هجری قمری » تصویر 82
گلستان سعدی به خط محمد محمود لاری به سال ۱۰۱۱ هجری قمری » تصویر 93
گلستان سعدی به خط کاتب سلطانی میر علی حسینی به سال ۹۷۵ هجری قمری در بخارا » تصویر 77
گلستان به همراه بوستان در حاشیه » تصویر 69
گزیدهٔ ناقصی از گلستان با تذهیبها و نقاشیهای متعدد » تصویر 25
گلستان سعدی خوشنویسی شده و مذهب مورخ بیستم شوال ۱۱۳۵ هجری قمری » تصویر 93
گلستان به خط توسط عبداللطیف شروانى سال ۹۷۱ هجری قمری » تصویر 80
گلستان با بوستان در حاشیه به خط محمدرضا تبریزی سنهٔ ۹۸۰ هجری قمری » تصویر 97
کلیات سعدی مذهب و مصور نسخه‌برداری شده توسط عبدالله بن شیخ مرشد الکاتب در قرن دهم هجری » تصویر 76
گلستان بایسنقری موزهٔ چستر بیتی کتابت به سال ۸۳۰ هجری قمری در هرات » تصویر 31
شرح گلستان دکتر محمد خزائلی » تصویر 302
Illuminated Folio (verso) from a Gulistan (Rose Garden) of Sa'di (c. 1213-1291) - آورده‌اند که سیه را در آن مدت، نفس طالب بود و شهوت غالب؛ مهرش بجنبید و مهرش برداشت. بامدادان که مَلِک کنیزک را جست و نیافت، حکایت بگفتند. خشم گرفت و فرمود تا سیاه را با کنیزک استوار ببندند و از بام جوسق به قعر خندق در اندازند. یکی از وزرای نیک‌محضر روی شفاعت بر زمین نهاد و گفت: سیاه
The prince and the slavegirl, from Prince Baysunghur's Rose Garden (Gulistan) by Sa`di

نظرات

user_image
مهرداد ملکان
۱۳۹۰/۰۳/۲۲ - ۱۱:۴۱:۰۲
حکایت و داستان - کنیز چینییکی را از ملوک، کنیزکی چینی آوردند. خواست در حالت مستی با وی جمع آید. کنیزک ممانعت کرد. ملک در خشم رفت و مر او را به سیاهی بخشید که لب زبرین‌اش از پره‌ی بینی درگذشته بود و زیرین‌اش به گریبان فروهشته.هیکلی که صخر‌الجن از طلعت‌اش برمیدی و عین‌القطر از بغل‌اش بگندیدی؛تو گویی تا قیامت زشت‌رویی بر او ختم است، و بر یوسف نکوییچون‌آن‌که ظریفان گفته‌اند:شخصی نه چون‌آن کریه‌منظر کز زشتی او خبر توان دادآن‌‌گه بغلی نعوذ بااللاه مردار به آفتاب مردادآورده‌اند که سیه را در آن مدت، نفس طالب بود و شهوت غالب؛ مـِهرش بجنبید و مـُهرش برداشت. بامدادان که مَلِک کنیزک را جست و نیافت، حکایت بگفتند. خشم گرفت و فرمود تا سیاه را با کنیزک استوار ببندند و از بام جوسق به قعر خندق دراندازند. یکی از وزرای نیک‌محضر روی شفاعت بر زمین نهاد و گفت: سیاه بی‌چاره را درین خطایی نیست که سایر بنده‌گان و خدمت‌کاران به نوازش خداوندی متعودند. گفت: اگر در مفاوضه‌ی او شبی تاخیر کردی، چه شدی؟ که من او را افزون از قیمت کنیزک دل‌داری کردمی. گفت: ای خداوند روی زمین! نشنیده‌ای؟:تشنه‌ی سوخته در چشمه‌ی روشن چو رسید تو مپندار که از پیل دمان اندیشدملحد گرسنه در خانه‌ی خالی برخوان عقل باور نکند کز رمضان اندیشدمَلِک را این لطیفه پسند آمد و گفت: اکنون سیاه تو را بخشیدم؛ کنیزک را چه کنم؟ گفت: کنیزک، سیاه را بخش که نیم‌خورده‌ی او، هم او را شاید.هرگز آن را به دوستی مپسند که رود جای ناپسندیدهتشنه را دل نخواهد آب زلال نیم خورده دهان گندیده
user_image
فرزاد اسماعیل زاده
۱۳۹۲/۰۴/۱۲ - ۱۹:۵۳:۱۸
صخرالجن: نوعی جن، دیو، هیولا که برای زشتی مثال میزنند.عین القطر: نوعی روغن بد بو که برای درمان بیماری گَری حیوانات استفاده میشود.
user_image
Hamid
۱۳۹۹/۱۲/۲۳ - ۲۲:۴۸:۲۶
آیا اگز کلمه گرسنه به مناسبت وزن ، با کسره در سین را تلفظ کنیم به معنی آسیب می رسد( گرسِنِه)؟
user_image
احمد رحمت‌بر
۱۴۰۱/۰۶/۱۷ - ۱۴:۲۷:۲۶
در کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی که مرجع کاغذی گنجور نیز می‌باشد، در پاورقی این حکایت به عنوان بدل دو بیت آخر، چنین آمده است: دست سلطان دگر کجا بیند / چون به سرگین در اوفتاد تُرُنج. نخورد تشنه آب از آن کوزه / که گذشته است بر دهان سِلُنج. سلنج یا سه لنج یا سکنج یا لب شکری یعنی کسی که لب پایین او شکافته باشد. سعدی در اینجا به معنی دهان گندیده به کار برده است.