
سعدی
حکایت شمارهٔ ۲
درویشی را دیدم، سر بر آستانِ کعبه همیمالید و میگفت: یا غَفور! یا رحیم! تو دانی که از ظَلومِ جَهول چه آید.
۲
عذرِ تقصیرِ خدمت، آوردم
که ندارم به طاعت استظهار
۳
عاصیان از گناه توبه کنند
عارفان از عبادت استغفار
عابدان جزایِ طاعت خواهند و بازرگانان بهایِ بِضاعت، منِ بنده امید آوردهام نه طاعت و به دَرْیوزه آمدهام نه به تجارت.
اِصْنَعْ بی ما اَنْتَ اَهْلُهُ.
۶
بر درِ کعبه سائلی دیدم
که همیگفت و میگرستی خَوش
۷
مینگویم که طاعتم بپذیر
قلمِ عفو بر گناهم کش
تصاویر و صوت
















نظرات
صدیق ریگی
پاسخ: با تشکر، بیت جا افتاده مطابق فرموده اضافه شد.
مهرزاد شایان
فرزاد اسماعیل زاده
مجید محمدپور
مجید محمدپور
ابوالفضل
۷