سعدی

سعدی

حکایت شمارهٔ ۲۱

لقمان را گفتند: ادب از که آموختی؟

گفت: از بی ادبان؛ هر چه از ایشان در نظرم ناپسند آمد از فعلِ آن پرهیز کردم.

۳

نگویند از سر بازیچه حرفی

کز آن پندی نگیرد صاحبِ هوش

۴

و گر صد بابِ حکمت پیشِ نادان

بخوانند، آیدش بازیچه در گوش

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 181
گلستان به خط شکستهٔ خوانا و زیبا تحریر شده در دارالخلافهٔ طهران » تصویر 48
کلیات شیخ سعدی علیه الرحمه به خط محمد حسینی اصفهانی - گلستان مورخ ۱۲۵۹ هجری قمری » تصویر 75
کلیات سعدی نسخهٔ ۱۰۳۴ هجری قمری » تصویر 118
گلستان سعدی به خط خوانا و زیبای میرزا محمدحسین شیرازی سال ۱۲۷۱ هجری قمری » تصویر 104
گلستان سعدی به خط محمد محمود لاری به سال ۱۰۱۱ هجری قمری » تصویر 117
گلستان سعدی به خط کاتب سلطانی میر علی حسینی به سال ۹۷۵ هجری قمری در بخارا » تصویر 87
گلستان به همراه بوستان در حاشیه » تصویر 87
گلستان سعدی خوشنویسی شده و مذهب مورخ بیستم شوال ۱۱۳۵ هجری قمری » تصویر 122
گلستان به خط توسط عبداللطیف شروانى سال ۹۷۱ هجری قمری » تصویر 100
گلستان با بوستان در حاشیه به خط محمدرضا تبریزی سنهٔ ۹۸۰ هجری قمری » تصویر 120
کلیات سعدی مذهب و مصور نسخه‌برداری شده توسط عبدالله بن شیخ مرشد الکاتب در قرن دهم هجری » تصویر 94
گلستان بایسنقری موزهٔ چستر بیتی کتابت به سال ۸۳۰ هجری قمری در هرات » تصویر 37
شرح گلستان دکتر محمد خزائلی » تصویر 374
گلستان سعدی منسوب به یاقوت مستعصمی » تصویر 62

نظرات

user_image
ناشناس
۱۳۹۲/۰۱/۲۷ - ۰۹:۲۳:۲۴
چرا معنی شعر حکایت 21 نیست
user_image
فریاد
۱۳۹۵/۰۴/۰۲ - ۱۱:۵۹:۳۳
از لقمان پرسیدند : از چه کسی ادب را یاد گرفتی؟ گفت: از افراد بی ادب ، به این ترتیب که کارهای زشت آنها را دیدم اما انجام ندادم.معنی شعر:افراد دانا هر حرفی که می شنوند از آن پند می گیرند اماافراد نادان اگر صد جمله و سخن حکمت آمیز هم بشنوند، آن را شوخی و بازیچه می پندارند و پند نمی گیرند.
user_image
محمد
۱۳۹۵/۱۲/۱۶ - ۱۶:۱۵:۵۷
چودیدی نا پسندی رابگفتارتفکرکن به عقل خویش بسپاراگرزشت است وناهنجارجانمتوازانجام زشتش دست بردار
user_image
Behzad Tabari
۱۳۹۶/۰۴/۰۴ - ۰۶:۱۳:۴۳
هر جدی هزل است پیش هازلانهزل ها جدست پیش عاقلان
user_image
احسان
۱۳۹۷/۰۱/۲۵ - ۱۸:۲۲:۵۸
در مصرع آخر نباید «بخوانند» باشه که با نگویند هماهنگ بشه؟
user_image
حمیدرضا شکوهی زاده
۱۳۹۷/۱۰/۰۴ - ۰۶:۴۱:۰۲
بنده از ارادتمندان و دوستداران شیخ اجل سعدی بزرگوار هستم . اما هر وقت گلستان را مطالعه میکنم در پاره ای موارد انتقاداتی را البته به زعم خودم وارد میبینم . این حکایت از قضا یکی از همین موارد است . چندان با سعدی عزیز در اینجا همعقیده نیستم به چند دلیل . اول اینکه اصولا بر پیشانی کسی نوشته نشده بی ادب یا بد یا ناصالح که اگر مثلا کودکی چنین کسی را دید رفتار او را زشت شمارد و خلاف آن رفتار کند . چه بسا بسیاری از این افراد ظاهر خوب و زیبا و فریبنده ای هم داشته باشند . اگر هم در کسی آنقدر عقل و درایت و بصیرت باشد که از رفتار کسی بتواند پی ببرد که این رفتار زشت و ناپسند است اصولا این فرد ادب آموخته و نیازی به یادگیری ادب ندارد . بر عکس همیشه کارهای زشت و ناپسند دارای جذابیت هستند و ای بسا برای یک فرد کم سن و یک کودک خام چنین افراد و چنین اموری کشش و جاذبه هم داشته باشند . اصولا به نظر من داشتن چنین دیدگاهی حداقل در تعلیم و تربیت مدرن محل اشکال است . هر چند که هیچ وقت نمیتوان کسی را با چشم و گوش بسته بودن با ادب کرد اما از طرفی هم خود من تا به حال ندیده ام کسی با دیدن یک آدم بی ادب و عبرت گرفتن از او ادب ورز شود .
user_image
مهران
۱۳۹۷/۱۲/۱۴ - ۱۵:۳۲:۱۴
سلام، آقای احسانگویند آدمیزاده از پند و نصیحت آن هم از نوع مدرسه ایش مثل منبر واعظ، نصیحت شیخ و ... گریزان است.من که یاد ☆مهندسی معکوس☆ می افتم
user_image
مهدی
۱۳۹۸/۰۵/۲۶ - ۰۶:۰۵:۳۴
این متن خیلی ظرافت‌های زیادی دارد.لقمان نمی‌گوید هر فعلی را بی‌ادبان انجام دادند پند گرفته که انجام ندهد. بلکه می‌گوید:«هر چه از ایشان در نظرم ناپسند آمد از فعل آن پرهیز کردم» یعنی نقش عقل و هوش را فراموش نکرده.بعلاوه گفته:نگویند از سر بازیچه حرفیکزان پندی نگیرد صاحب هوشیعنی افراد باهوش می‌توانند از حرف‌های بی معنی هم پند بگیرند.ولی:و گر صد باب حکمت پیش نادانبخواند آیدش بازیچه در گوشافراد نادان حتی اگر 100 تا حکمت بهشان تحویل دهید، هیچ چیزی جز حرف‌های بی معنی دریافت نخواهند کرد.به عبارتی موضوع این حکایت این است که یادگیری اخلاق نیاز به هوش و تفکر است. لقمان به حکیم بودن معروف است، فکر و دانشش به او توان یادگیری اخلاق را داده.
user_image
آپادا
۱۳۹۹/۰۷/۲۷ - ۱۲:۰۸:۳۵
سلام. اولا همانطور که عنوان شده لقمان ادب را از بی ادبان یاد گرفته نه از بی ادب که این نشان از جمع بی ادبان است نه یک نفر بی ادب. ثانیا لقمان که مورد اشاره سعدی است باید انسان کامل و بالغی باشد که سعدی از وی در انظار عمومی نام می برد، پس لقمان در طول زمان انسان با ادبی شده است نه فی البداهه که این مطلب نشان از آن دارد که مثلا اگر کودکی خطایی انجام داد چون هنوز به طور کامل فهیم نیست پس بر او حرجی نیست و باید به وی آموزش داد . این نشان می دهد که انسان اگر در جهان تضادها را ببیند و از نکات مثبت آن درس بگیرد به شخصی فهمیده و عاقل تبدیل می شود.