
سعدی
حکایت شمارهٔ ۲۵
یکی را از مشایخ شام پرسیدند از حقیقتِ تصوّف؛
گفت: پیش از این طایفهای در جهان بودند بهصورت پریشان و بهمعنی جمع، اکنون جماعتی هستند بهصورت جمع و بهمعنی پریشان.
۳
چو هر ساعت از تو به جایی رود دل
به تنهایی اندر، صفایی نبینی
۴
ورت جاه و مال است و زَرع و تجارت
چو دل با خدای است، خلوتنشینی
تصاویر و صوت












نظرات
نسیم
تردید
علی علیمردانی
بهرام
سمانه ، م
تضمینی
سید محمد
تضمینی
سینا فاتحی
پاسخ به آقای ((علی علی مردانی)):{تصوّف، مذهبِ حقّی نیست و گمراهیه و در روایات اسلامی درباره صوفیان یا دراویش، مذّمت شده. بنابراین احتمالاً نمیشه گفت که "قدمایی که پراکنده و مفرد بودند (همانند بایزید بسطامی، بوسعید ابالخیر، شیخ ابوالحسن خرقانی و …)، به واقع، واصل به سرچشمه ی حقیقت الهی بوده اند." و احتمالاً عبارتِ [قدمایی که پراکنده و مفرد بودند (همانند بایزید بسطامی، بوسعید ابالخیر، شیخ ابوالحسن خرقانی و …)، به واقع، واصل به سرچشمه ی حقیقت الهی بوده اند.]، نادرسته.
فرهادی