
سعدی
حکایت شمارهٔ ۲۹
ابوهُرَیْرَه، رَضِیَ اللهُ عَنْهُ، هر روز به خدمتِ مصطفی، صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ، آمدی. گفت: یا اَباهُرَیْرَةٍ! زُرْنی غِبّاً، تَزْدَدْ حُبّاً: هر روز میا تا محبّت زیادت شود.
صاحبدلی را گفتند: بدین خوبی که آفتاب است، نشنیدهایم که کس او را دوست گرفته است و عشق آورده. گفت: برای آنکه هر روز میتوان دید مگر در زمستان که محجوب است و محبوب.
۳
به دیدارِ مردم شدن عیب نیست
ولیکن نه چندان که گویند: بس
۴
اگر خویشتن را ملامت کنی
ملامت نباید شنیدت ز کس
تصاویر و صوت













نظرات
فرزاد اسماعیل زاده
علی
ali
احمد
محمد
حمیدرضا
بنده خدا