سعدی

سعدی

حکایت شمارهٔ ۳

عبدالقادرِ گیلانی را، رَحْمَةُ اللهِ عَلَیْهِ، دیدند در حرمِ کعبه روی بر حَصْبا نهاده، همی‌گفت: ای خداوند! ببخشای! وگر هرآینه مستوجب عقوبتم؛ در روزِ قیامتم نابینا برانگیز تا در رویِ نیکانْ شرمسار نشوم.

۲

روی بر خاکِ عجز، می‌گویم

هر سحرگه که باد می‌آید:

۳

«ای که هرگز فرامشت نکنم

هیچت از بنده یاد می‌آید؟»

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 169
گلستان به خط شکستهٔ خوانا و زیبا تحریر شده در دارالخلافهٔ طهران » تصویر 40
کلیات شیخ سعدی علیه الرحمه به خط محمد حسینی اصفهانی - گلستان مورخ ۱۲۵۹ هجری قمری » تصویر 70
کلیات سعدی نسخهٔ ۱۰۳۴ هجری قمری » تصویر 111
گلستان سعدی به خط محمدحسین کشمیری و نقاشی مانوهار داس نسخهٔ کتابخانهٔ دیجیتال دانشگاه کمبریج » تصویر 80
گلستان سعدی به خط خوانا و زیبای میرزا محمدحسین شیرازی سال ۱۲۷۱ هجری قمری » تصویر 86
گلستان سعدی به خط محمد محمود لاری به سال ۱۰۱۱ هجری قمری » تصویر 97
گلستان سعدی به خط کاتب سلطانی میر علی حسینی به سال ۹۷۵ هجری قمری در بخارا » تصویر 91
گلستان به همراه بوستان در حاشیه » تصویر 72
گلستان سعدی خوشنویسی شده و مذهب مورخ بیستم شوال ۱۱۳۵ هجری قمری » تصویر 97
گلستان به خط توسط عبداللطیف شروانى سال ۹۷۱ هجری قمری » تصویر 84
گلستان با بوستان در حاشیه به خط محمدرضا تبریزی سنهٔ ۹۸۰ هجری قمری » تصویر 102
کلیات سعدی مذهب و مصور نسخه‌برداری شده توسط عبدالله بن شیخ مرشد الکاتب در قرن دهم هجری » تصویر 80
گلستان بایسنقری موزهٔ چستر بیتی کتابت به سال ۸۳۰ هجری قمری در هرات » تصویر 32
شرح گلستان دکتر محمد خزائلی » تصویر 346
فقیر میر علی - 16th century - هیچت از بنده یاد می‌آید

نظرات

user_image
صدیق ریگی
۱۳۸۹/۱۰/۳۰ - ۰۶:۰۵:۲۰
یک بیت جا افتاده است:«روی بر خاک عجز می‏گویم / هر سحرگه که باد می‏آیدای که هرگز فرامشت نکنم / هیچت از بنده یاد می‌آید»(کتاب بنده: گلستان سعدی، تشریح دکتر گیوی، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد)موفق باشید.
پاسخ: با تشکر، بیت جا افتاده مطابق فرموده اضافه شد.
user_image
payam
۱۳۹۱/۰۳/۲۹ - ۲۳:۴۴:۱۶
عبدالقادر گیلانی رحمة الله علیه را دیدند
user_image
فرزاد اسماعیل زاده
۱۳۹۲/۰۴/۱۲ - ۱۹:۵۶:۴۵
عبدالقادر گیلانی، قرن پنجم، عارف، صوفی، مؤسس سلسله تصوف قادریه
user_image
مجید محمدپور
۱۳۹۴/۰۵/۲۵ - ۱۳:۰۱:۲۹
عبدالقادر گیلانی (جیلانی) (1077 - 1166 م) با نام کامل عبدالقادر بن صالح جنگی دوست گیلانی، عارف، صوفی، محدث، و شاعر ایرانی قرن پنجم و ششم قمری بود. وی مؤسس سلسله تصوف قادریه (منتسب به عبدالقادر) بود. او از مشاهیر مشایخ صوفیه و شیخ طریقه قادریه می‌باشد. کنیه وی «ابومحمد» و لقبش «محی الدین» است.
user_image
بیگانه
۱۳۹۷/۰۳/۰۵ - ۱۳:۵۲:۰۶
روی بر خاکِ عجز می ‌گویمهر سحرگه که باد می ‌آید:ای که هرگز فرامشت نکنمهیچت از بنده یاد می‌ آید؟......
user_image
بی دل
۱۳۹۸/۱۱/۲۴ - ۰۷:۳۰:۰۰
سلام.در مورد بیت دوم فکر میکنم "هیچت از من به یاد می‌آید" درست باشه.
user_image
سید رضا نوعی ( حکیم )
۱۴۰۱/۰۸/۲۳ - ۲۲:۴۷:۵۹
✍️سعدی در سرآغاز بوستان ، خیلی لطیف تر به این موضوع پرداخته و برخلاف شیخ عبدالقادر گیلانی ، شرمساری از خداوند را بالاتر از شرمساری نزد دیگران برشمرده و می گوید :   خدایا به عزت که خوارم مکن / به ذُلِّ گنه شرمسارم مکن 👈مرا شرمساری ز روی تو بس / دگر شرمسارم مکن پیشِ کس   و در ادامه نیز می گوید :   خدایا به ذلت مران از درم / که صورت نبندد دری دیگرم فقیرم ، به جرم و گناهم مگیر / غنی را ترحم بود بر فقیر چرا باید از ضعفِ حالم گریست؟ / اگر من ضعیفم ، پناهم قوی است   🔹آری ، شرمساری از گناه ،  بالاترین مرتبه عذاب است لذا صائب در این باره می گوید :   در دوزخم بیفکن و نام گنه مبر / آتش به گرمی عرق انفعال نیست   🛑اما حافظ با نگاه عمیق عرفانی خویش ، بسیار لطیف تر از سعدی و صائب به این موضوع پرداخته و اینگونه فرموده :    ماییم و آستانهٔ عشق و سرِ نیاز / تا خوابِ خوش که را بَرَد اندر کنارِ دوست  دشمن به قصدِ حافظ اگر دَم زند چه باک ؟ / مِنَّت خدای را که👈 نِیَم شرمسارِ دوست👉  
user_image
سفید
۱۴۰۱/۱۲/۰۱ - ۱۰:۰۳:۵۲
  هر سحرگه که باد می‌آید...