سعدی

سعدی

حکایت شمارهٔ ۳۶

درویشی به مَقامی در آمد که صاحبِ آن بُقعه کریم‌النَّفس بود؛ طایفهٔ اهل فضل و بَلاغت در صحبتِ او هر یکی بَذله و لطیفه همی‌گفتند.

درویش راهِ بیابان کرده بود و مانده و چیزی نخورده.

یکی از آن میان به طریقِ ظرافت گفت: تو را هم چیزی بباید گفت.

گفت: مرا چون دیگران فضل و ادبی نیست و چیزی نخوانده‌ام، به یک بیت از من قناعت کنید.

همگنان به رغبت گفتند: بگوی!

گفت:

۷

من گرسنه در برابرم سفرهٔ نان

همچون عَزَبم بر درِ حمّامِ زنان

یاران نهایتِ عجز او بدانستند و سفره پیش آوردند.

صاحب دعوت گفت: ای یار! زمانی توقّف کن که پرستارانم، کوفته بریان می‌سازند.

درویش سر بر آورد و گفت:

۱۱

کوفته بر سفرهٔ من گو مباش

گُرْسِنه را نانِ تهی کوفته است

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 193
گلستان به خط شکستهٔ خوانا و زیبا تحریر شده در دارالخلافهٔ طهران » تصویر 55
کلیات شیخ سعدی علیه الرحمه به خط محمد حسینی اصفهانی - گلستان مورخ ۱۲۵۹ هجری قمری » تصویر 79
کلیات سعدی نسخهٔ ۱۰۳۴ هجری قمری » تصویر 123
گلستان سعدی به خط خوانا و زیبای میرزا محمدحسین شیرازی سال ۱۲۷۱ هجری قمری » تصویر 121
گلستان سعدی به خط کاتب سلطانی میر علی حسینی به سال ۹۷۵ هجری قمری در بخارا » تصویر 111
گلستان سعدی به خط محمدحسین کشمیری و نقاشی مانوهار داس نسخهٔ کتابخانهٔ دیجیتال دانشگاه کمبریج » تصویر 110
گلستان به همراه بوستان در حاشیه » تصویر 99
گلستان سعدی خوشنویسی شده و مذهب مورخ بیستم شوال ۱۱۳۵ هجری قمری » تصویر 135
گلستان به خط توسط عبداللطیف شروانى سال ۹۷۱ هجری قمری » تصویر 116
گلستان با بوستان در حاشیه به خط محمدرضا تبریزی سنهٔ ۹۸۰ هجری قمری » تصویر 138
کلیات سعدی مذهب و مصور نسخه‌برداری شده توسط عبدالله بن شیخ مرشد الکاتب در قرن دهم هجری » تصویر 106
گلستان بایسنقری موزهٔ چستر بیتی کتابت به سال ۸۳۰ هجری قمری در هرات » تصویر 42
شرح گلستان دکتر محمد خزائلی » تصویر 397

نظرات

user_image
کرمانشاهی
۱۳۹۹/۰۹/۱۶ - ۲۲:۵۷:۳۷
مصرع دوم بیت آخر:کوفته را نان تهی کوفته استصحیح می باشد.صنعت جناس؛ کوفته اول به معنی درمانده و کوفته دوم اسم غذا.
user_image
امید صادقی
۱۴۰۰/۱۲/۲۲ - ۱۸:۰۲:۰۰
لطفا در مورد عبارت "گو مباش" از نظر معنی و دستور زبان و کاربرد توضیح دهید. در حکایت‌های قبلی هم سعدی این عبارت را بکار برده است: خاتون خوب صورت پاکیزه گوی را نقش و نگار و خاتم پیروزه گو مباش   یکی از کاربران در حکایت 33 فرموده اند که گو مباش یعنی نباشه هم اشکال نداره. می‌خواهم بدانم که چرا این معنی را دارد؟ مگر گو به معنی بگو نیست؟ 
user_image
فرهود
۱۴۰۲/۰۸/۲۲ - ۰۴:۳۴:۰۹
در تمام اشعار و متون کهن فارسی کلمه گرسنه باید اینطور خوانده شود و درستش این است: گُرْسِنه  و زآن پس بیامد سوی میمنه چو شیر ژیان کاو شود گرسنه فردوسی