سعدی

سعدی

حکایت شمارهٔ ۱۸

هرگز از دورِ زمان ننالیده بودم و روی از گردشِ آسمان در هم نکشیده، مگر وقتی که پایم برهنه مانده بود و استطاعتِ پای‌پوشی نداشتم. به جامعِ کوفه در‌آمدم دلتنگ، یکی را دیدم که پای نداشت. سپاسِ نعمتِ حق به جای آوردم و بر بی‌کفشی صبر کردم.

۲

مرغِ بریان به چشمِ مَردمِ سیر

کمتر از برگِ تَرّه بر خوان است

۳

وآنکه را دستگاه و قوَّت نیست

شلغمِ پخته، مرغِ بریان است

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 212
گلستان سعدی به خط محمدحسین کشمیری و نقاشی مانوهار داس نسخهٔ کتابخانهٔ دیجیتال دانشگاه کمبریج » تصویر 132
کلیات سعدی نسخهٔ ۱۰۳۴ هجری قمری » تصویر 133
کلیات شیخ سعدی علیه الرحمه به خط محمد حسینی اصفهانی - گلستان مورخ ۱۲۵۹ هجری قمری » تصویر 86
گلستان به خط شکستهٔ خوانا و زیبا تحریر شده در دارالخلافهٔ طهران » تصویر 65
گلستان سعدی به خط خوانا و زیبای میرزا محمدحسین شیرازی سال ۱۲۷۱ هجری قمری » تصویر 147
گلستان سعدی به خط کاتب سلطانی میر علی حسینی به سال ۹۷۵ هجری قمری در بخارا » تصویر 131
گلستان به همراه بوستان در حاشیه » تصویر 118
گلستان سعدی خوشنویسی شده و مذهب مورخ بیستم شوال ۱۱۳۵ هجری قمری » تصویر 162
گلستان به خط توسط عبداللطیف شروانى سال ۹۷۱ هجری قمری » تصویر 141
گلستان با بوستان در حاشیه به خط محمدرضا تبریزی سنهٔ ۹۸۰ هجری قمری » تصویر 164
کلیات سعدی مذهب و مصور نسخه‌برداری شده توسط عبدالله بن شیخ مرشد الکاتب در قرن دهم هجری » تصویر 126
گلستان بایسنقری موزهٔ چستر بیتی کتابت به سال ۸۳۰ هجری قمری در هرات » تصویر 50
شرح گلستان دکتر محمد خزائلی » تصویر 461

نظرات

user_image
محمد باقر انصاری
۱۳۹۸/۰۷/۰۵ - ۱۲:۲۷:۰۰
این داستان مضمون حدیثی است که می گوید: در امور معنوی مانند دانش و ایمان و... به بالاتر از خود نگاه کنید و در امور مادی به کمتر از خود. این موجب خواهد شد که در امور معنوی خود را به او برسانی و در امور مادی سپاس خدای بجا آوری. " فی الحیاة انظر لمن اقل منک مالا او صحة تحمد الله. و انظر لمن اعلی منک فی الدین و حاول ان تکون مثله"