سعدی

سعدی

حکایت شمارهٔ ۶

سَحْبانِ وائِل را در فصاحت بی‌نظیر نهاده‌اند، به حکمِ آنکه بر سرِ جمع، سالی سخن گفتی؛ لفظی مکرّر نکردی وگر همان اتفاق افتادی به عبارتی دیگر بگفتی. وز جملهٔ آدابِ نُدَماءِ ملوک یکی این است:

۲

سخن گرچه دلبند و شیرین بود

سزاوارِ تصدیق و تحسین بود

۳

چو یک بار گفتی، مگو باز پس

که حلوا چو یک بار خوردند، بس

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 231
گلستان سعدی به خط محمدحسین کشمیری و نقاشی مانوهار داس نسخهٔ کتابخانهٔ دیجیتال دانشگاه کمبریج » تصویر 156
کلیات سعدی نسخهٔ ۱۰۳۴ هجری قمری » تصویر 145
کلیات شیخ سعدی علیه الرحمه به خط محمد حسینی اصفهانی - گلستان مورخ ۱۲۵۹ هجری قمری » تصویر 95
گلستان به خط شکستهٔ خوانا و زیبا تحریر شده در دارالخلافهٔ طهران » تصویر 77
گلستان سعدی به خط خوانا و زیبای میرزا محمدحسین شیرازی سال ۱۲۷۱ هجری قمری » تصویر 176
گلستان سعدی به خط کاتب سلطانی میر علی حسینی به سال ۹۷۵ هجری قمری در بخارا » تصویر 158
گلستان به همراه بوستان در حاشیه » تصویر 141
گلستان سعدی خوشنویسی شده و مذهب مورخ بیستم شوال ۱۱۳۵ هجری قمری » تصویر 191
گلستان به خط توسط عبداللطیف شروانى سال ۹۷۱ هجری قمری » تصویر 167
گلستان با بوستان در حاشیه به خط محمدرضا تبریزی سنهٔ ۹۸۰ هجری قمری » تصویر 191
کلیات سعدی مذهب و مصور نسخه‌برداری شده توسط عبدالله بن شیخ مرشد الکاتب در قرن دهم هجری » تصویر 151
شرح گلستان دکتر محمد خزائلی » تصویر 495

نظرات

user_image
عزیز عزیزی مودب
۱۳۹۱/۰۵/۰۳ - ۰۷:۰۳:۰۵
در رابطه با حکایت شماه 6 از باب چهارم لازم می نماید که اولاً نثر آن طبق نسخه‌ی چاپ شده‌ی کتاب گلستان باشد دوم اینکه بیت اول از این جکایت از قلم افتاده است. کامل و درست جکایت چنین است:سحبان وائل را در فصاحت بی نظیر نهاده‌اند به حکم آن که سالی بر سر جمع سخن گفتی لفظی مکرّر نکردی و اگر همان اتفاق افتادی به عبارتی دیگر بگفتی؛ و از جمله آداب ندمای حضرت پادشاهان یکی این است.سخن گرچه دلبند و شیرین بودسزاوارِ تصدیق و تحسین بودچو یک بار گفتی، مگو باز پسکه حلوا چو یک بار خوردند، بس
user_image
عزیز عزیزی مودب
۱۳۹۱/۰۵/۰۳ - ۰۷:۰۵:۴۸
این حکایت طبق نسخه‌ی چاپ شده‌ی غلامحسین یوسفی چاپ 1381 انتشارات خوارزمی صفحه‌ی 129ـ130 اصلاح شده است
user_image
فرهود
۱۴۰۳/۰۶/۲۸ - ۲۲:۰۷:۲۵
سحبان بن زفر بن ایاس الوائلی، از باهله خطیبی است که در بیان و فصاحت و بلاغت مشهور است و گفته شده است شهرت او از جاهلیت آغاز شد و قسمتی از زمان اسلام را دیده است هر گاه خطبه ای را شروع میکرد عرق از « اخطب من سحبان » او جاری میشد تکرار کلام و توقف در سخن نمی‌کرد و نمی نشست تا از خطابه فارغ می‌شد در ایام معاویه در دمشق اقامت کرد و برای او شعر و اخبار کمی است (الاعلام زرکلی ص 358 ج 3 از بلوغ الارب) مؤلف مجمع الامثال آرد: او مردی است از باهله از ( شعرا و خطبای باهله بود، اوست که گوید: لقد علم الحی الیمانون اننی اذا قلت اما بعد انی خطیبها (مجمع الامثال میدانی ص 224 نام مردی بغایت فصیح و بلیغ از عرب که پدرش وائل نام داشت (آنندراج) (غیاث)