سعدی

سعدی

حکایت شمارهٔ ۱۲

یکی را از علما پرسیدند که: یکی با ماهروییست در خلوت نشسته و درها بسته و رقیبان خفته و نفس طالب و شهوت غالب، چنان که عرب گوید التَّمرُ یانِعٌ وَ النّاطورُ غَیرُ مانِعٍ. هیچ باشد که به قوت پرهیزگاری از او به سلامت بماند؟

گفت: اگر از مهرویان به سلامت بماند از بدگویان نماند.

۳

و اِن سَلِمَ الإنسانُ مِن سوءِ نَفسِهِ

فَمِن سوءَ ظَنِّ المُدَّعی لَیسَ یَسلَمُ

۴

شاید پس کار خویشتن بنشستن

لیکن نتوان زبان مردم بستن

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 245
کلیات شیخ سعدی علیه الرحمه به خط محمد حسینی اصفهانی - گلستان مورخ ۱۲۵۹ هجری قمری » تصویر 100
گلستان به خط شکستهٔ خوانا و زیبا تحریر شده در دارالخلافهٔ طهران » تصویر 84
گلستان سعدی به خط خوانا و زیبای میرزا محمدحسین شیرازی سال ۱۲۷۱ هجری قمری » تصویر 195
گلستان سعدی به خط کاتب سلطانی میر علی حسینی به سال ۹۷۵ هجری قمری در بخارا » تصویر 173
گلستان سعدی به خط محمدحسین کشمیری و نقاشی مانوهار داس نسخهٔ کتابخانهٔ دیجیتال دانشگاه کمبریج » تصویر 172
کلیات سعدی نسخهٔ ۱۰۳۴ هجری قمری » تصویر 152
گلستان به همراه بوستان در حاشیه » تصویر 154
گلستان به خط توسط عبداللطیف شروانى سال ۹۷۱ هجری قمری » تصویر 184
گلستان با بوستان در حاشیه به خط محمدرضا تبریزی سنهٔ ۹۸۰ هجری قمری » تصویر 208
کلیات سعدی مذهب و مصور نسخه‌برداری شده توسط عبدالله بن شیخ مرشد الکاتب در قرن دهم هجری » تصویر 167
گلستان بایسنقری موزهٔ چستر بیتی کتابت به سال ۸۳۰ هجری قمری در هرات » تصویر 64
شرح گلستان دکتر محمد خزائلی » تصویر 538

نظرات

user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۲/۱۵ - ۰۰:۰۵:۱۱
التمر یانع و الناطور غیر مانع یعنیخرما رسیده است و نگهبان مانع نمی شود و این شرایط یعنی دزدی قطعی ، اینجا 2 لغت عربی سخت بکار رفته که به عربی روزانه نیست و سعدی استادی خودش را در عربی هم نشان داده است
user_image
محسن صابری
۱۳۹۴/۱۰/۱۶ - ۰۴:۲۲:۵۰
یکی را از علما پرسیدند که فلانی با ماهرویی به خانه شد و اکنون در خلوت نشسته و درها بسته و دوشاخه تلفن کشیده و بقیتش را هم لازم است بگوییم یا همین مقدار کفایت می‌کند؟ گفت: «عجب! خب؟» گفتند: «خب به جمالت. آیا هیچ باشد که پرهیزگاری او به سلامت ماند یا دیگر کار از کار گذشته؟» گفت: «اگر از مه رویان به سلامت بماند از بدگویان نماند.»‌ بیاید روز هولی در سماوات که میرد ماه و تیر و دُبّ و کژدمولی روزی نمی‌بینم که مانَد زبان یاوه گو از کار مردم‌ پیر دیگری که به گوشه‌ای انتظار می‌کشید تا نوبتش شود نیز گفت:«به آن کاری زبان را می‌دوانند که خود خواهند و از آن ناتوانند»*حکایت از کتاب «نئوگلستان»پدرام ابراهیمی
user_image
شمس شیرازی
۱۳۹۴/۱۰/۱۶ - ۰۶:۴۴:۲۶
جناب صابری،بسیار زیباست ، مگر که نام آن پارسی نیست، چرا نه " نو گلستان " و چرا نیو گلستان ، به احترام کدخدا؟؟؟
user_image
ناشناس گمنام
۱۳۹۴/۱۰/۱۶ - ۱۹:۰۵:۱۰
کتابی را می خواندم به نام؟؟؟ فراموش کرده ام نامش را.گویا از محمدحسین سعیدایی. سال 60-61 نوشته شده بود. تعبیر کار از کار گذشتن را در معنای س ک س ی اش در همانجا برای اولین بار خواندم و به سبب ذهن خرابم، از این نئوگلستان! شما که دست پریشان قاآنی و شکرستان علی محمد حکیم را از پشت بسته، به یاد همان کتاب افتادم...شاید نام کتاب سعیدایی، با هم و جدا از هم بود. آلزایمر گاهی بد است.
user_image
برهان
۱۴۰۰/۰۷/۱۴ - ۰۷:۴۱:۴۵
و اِن سَلِمَ الإنسانُ مِن سوءِ نَفسِهِ فَمِن سوءَ ظَنِّ المُدَّعی لَیسَ یَسلَمُاگر آدمی از بدی نفس خویش به سلامت ماند از بد گمانی مدعی به سلامت نمی ماند .
user_image
فاطمه زندی
۱۴۰۰/۰۸/۰۳ - ۱۰:۴۱:۱۸
وان سلم الا نسان من سوء نفسه ی فَمِن سوءِ ظنِّ المُدَّعی لَیسَ یَسلَمُ بوستان: " کس از دست جورِ زبانها نرست... دهان خصم و زبان حسود نتوان بست  رضای دوست بدست آر و دیگران بگذار  یاد آور این مَثَل است: در دروازه را می توان بست دهن مردم را نمی توان بست...