سعدی

سعدی

حکایت شمارهٔ ۲

حکیمی پسران را پند همی‌داد که جانان پدر هنر آموزید که ملک و دولت دنیا اعتماد را نشاید و سیم و زر در سفر بر محل خطر است یا دزد به یکبار ببرد یا خواجه به تفاریق بخورد. اما هنر چشمه زاینده است و دولت پاینده وگر هنرمند از دولت بیفتد غم نباشد که هنر در نفس خود دولت است، هر جا که رود قدر بیند و در صدر نشیند و بی هنر لقمه چیند و سختی بیند.

۲

سخت است پس از جاه تحکم بردن

خو کرده به ناز جور مردم بردن

۳

وقتی افتاد فتنه‌ای در شام

هر کس از گوشه‌ای فرا رفتند

۴

روستازادگان دانشمند

به وزیری پادشا رفتند

۵

پسران وزیر ناقص عقل

به گدایی به روستا رفتند

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 268
گلستان سعدی به خط محمدحسین کشمیری و نقاشی مانوهار داس نسخهٔ کتابخانهٔ دیجیتال دانشگاه کمبریج » تصویر 199
گلستان سعدی به خط خوانا و زیبای میرزا محمدحسین شیرازی سال ۱۲۷۱ هجری قمری » تصویر 227
گلستان به خط شکستهٔ خوانا و زیبا تحریر شده در دارالخلافهٔ طهران » تصویر 96
کلیات شیخ سعدی علیه الرحمه به خط محمد حسینی اصفهانی - گلستان مورخ ۱۲۵۹ هجری قمری » تصویر 108
گلستان سعدی به خط کاتب سلطانی میر علی حسینی به سال ۹۷۵ هجری قمری در بخارا » تصویر 202
کلیات سعدی نسخهٔ ۱۰۳۴ هجری قمری » تصویر 164
گلستان به همراه بوستان در حاشیه » تصویر 178
گلستان سعدی خوشنویسی شده و مذهب مورخ بیستم شوال ۱۱۳۵ هجری قمری » تصویر 250
برگهایی از نسخه‌های گلستان موزهٔ اسمیتسونیان » تصویر 7
گلستان به خط توسط عبداللطیف شروانى سال ۹۷۱ هجری قمری » تصویر 212
گلستان با بوستان در حاشیه به خط محمدرضا تبریزی سنهٔ ۹۸۰ هجری قمری » تصویر 239
کلیات سعدی مذهب و مصور نسخه‌برداری شده توسط عبدالله بن شیخ مرشد الکاتب در قرن دهم هجری » تصویر 193
گلستان بایسنقری موزهٔ چستر بیتی کتابت به سال ۸۳۰ هجری قمری در هرات » تصویر 74
شرح گلستان دکتر محمد خزائلی » تصویر 604
گلستان سعدی منسوب به یاقوت مستعصمی » تصویر 93

نظرات

user_image
مینا
۱۳۹۲/۰۲/۲۵ - ۲۲:۵۷:۰۵
تفاریق رد اینجا به معنی اندک اندک آمده است
user_image
یوسف غیاثی
۱۳۹۲/۰۲/۳۰ - ۱۱:۲۹:۲۶
«به وزیری پادشا رفتند» به نظر درست تر است
user_image
رضا شهنی
۱۳۹۲/۰۳/۱۳ - ۰۲:۵۶:۴۵
این حکایت یک بیت دیگر نیز دارد که البته جدای از شعر سه بیتی است واقعا حذف این بیت ظلم به سعدی است سخت است پس از جاه تحکم بردن/خــــــو کرده به ناز جــور مردم بردن
user_image
پرویز
۱۳۹۴/۰۵/۰۴ - ۰۰:۴۶:۰۰
با توجه به قافیه و ردیف دو بیت دیگر، حرف ه از کلمه پادشاه باید حذف شود و پادشا نوشته و خوانده شود.
user_image
سید محسن امین سعادت
۱۳۹۴/۱۱/۲۴ - ۲۳:۴۶:۵۶
بنده نیز تصورم براین است که واژه پادشا صحیح باشد. گرچه از شخص سعدی بعید به نظر می رسد که به علت تنگی قافیه چنین کرده باشد!
user_image
سید محسن امین سعادت
۱۳۹۴/۱۱/۲۴ - ۲۳:۴۹:۳۷
البته شاید به این شکل بهتر بهتر می بود:( روستا زادگان دانشمندبه وزیری پادشه رفتند)
user_image
موسوی آبملخی
۱۳۹۵/۰۲/۲۹ - ۰۳:۳۴:۳۲
هنر در کنار علم بسیار نیک است از آن جهت که اگر فردی علمی را بیاموزد و در قالب هنر بریزند بسیار موفق خواهد بود.حکایتی جالب در همین مورد.فردی سخنان باطل می گفت در اطراف او مخاطب بسیار بود. در گوشه ای دیگر فردی سخنان حق می گفت در اطراف او افراد قلیل بود. آن فرد از او پرسید:چرا در نزد تو مخاطب بسیار و در نزد من کمند. آن فرد گفت: تو حرف حق را با نمک به خوردشان می دهی و من حق ناحق را با عسل.آموختن هنر ریختن علم در قالب زیباست تا از روزنه های آن مخاطب به زیبایی علم پی ببرد. ایرانیان آیات قرآن را سالها قبل با نقوش اسلیمی بر مساجد و اماکن مذهبی نمایش می دادند. تا زیبا جلوه کند و مردم در پی دریافت معارف آن جست و جو کنند.هنر همان ابزار تبلیغاتی قدیم و جدید است. ابزاری مشترک بین هردو زمان تصاویر با جلوه های ویژه همان هنر هنرمند است. بازی کردن در یک نقش برای انتقال پیام نوعی دیگر از ابراز هنر هنرمند است.در قرآن آیاتی داریم که نه تنها هنر را رد نمی کنند بلکه به زیبایی استفاده از آن اشاره دارند. خداوند سوره یوسف را یکی از شاهکارهای هنری خود در بیان قصه می داند آنجا که می فرماید: نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِما أَوْحَیْنا إِلَیْکَ هذَا الْقُرْآنَ وَ إِنْ کُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغافِلینَ؛ [ای پیامبر!] ما بهترین داستان را به موجب همین قرآن که به تو وحی کردیم، بر تو حکایت می‏کنیم، و بی‏گمان تو قبل از آن از بی‏خبران بودی (یوسف آیه 3).یا در جای دیگر قرآن داریم که می فرماید: فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَ کَشَفَتْ عَن سَاقَیْهَا قَالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُّمَرَّدٌ مِّن قَوَارِیرَ (44)وی چون کوشک را مشاهده کرد (از فرط صفا و تلألؤ) پنداشت که لجّه آبی است و جامه از ساقهای پا برگرفت، سلیمان گفت: این قصری است از آبگینه صاف، بلقیس گفت: بار الها، من سخت بر نفس خویش ستم کردم و اینک با (رسول تو) سلیمان تسلیم فرمان یکتا پروردگار عالمیان گردیدم. (سوره نمل آیه44)این آیه اشاره به قصری دارد شیشه ای که از فرط زیبایی بلقیس فکر کرد که کف این قصر آب است. پس ساق های پاهایش را بالا زد.آموزش هنر موجب ماندگاری نام و به زبانی دیگرموجب جاودانگی عمر فرد می گردد. سعدی بعد از هزاران سال در بین ما زنده است، به ما درس زندگی اخلاق می آموزد. هرچند که ما نسبت به آثار او بی توجهیم.نام نیکو گر بماند زآدمیبه کزو ماند سرای زرنگاردر آثار دیگر شاعران نیز توصیه به آموختن هنر شده است.اسدی توسی:سپاهی به مردی نماید هنربود پادشازادگان را گهربیدل دهلوی:سخت‌دشوار است دادن آب‌گوهر تیغ رااز هنر آیینهٔ مقدار هرکس روشن استجامی:بازوی تایید هنرپیشگان!قبلهٔ توحید یک‌اندیشگان!موسوی آبملخیعمر یک لحظه اگر بگذرد اندر دوسرایبی هنر باشم اگر نقش به دل ننگارمسعدی خود هنر را دولتی جدای از دولت و کشور بیرونی می داند که درآن هنرمند پادشاه است. "هنر در نفس خود دولتست"هنر در هرکجا رود به دلیل آن که لباس زیبایی پوشیده است؛ جلوه گری های خاص خود را دارد. هر کسی به دنبال رسیدن به آن است. "هر کجا که رود قدر بیند و در صدر نشیند".پیشرفت و رسیدن به آرزوهای دنیایی هم حتی در گرو آموزش علم و هنر است.روستا زادگان دانشمند به وزیری پادشاه رفتند
user_image
روفیا
۱۳۹۵/۰۲/۲۹ - ۱۴:۵۹:۰۹
ای دل به جستجوی هنر در جهان بگردباشد که آوریش به هر حیلتی به دستمرد آن بود که در گه و بیگه نشان علمجوید به هر دیار ز هر هوشیار و مست
user_image
نامور
۱۳۹۶/۰۶/۲۲ - ۰۳:۲۸:۵۱
در جواب اقای پرویز باید عرض کنم که اصلا هم بعید نیست که به جای واژه پادشاه واژه پادشا به کار رود چند مثال من بنده‌ام تو شاهی با من هر آنچه خواهیمی‌کن، که بر رعیت حکم است پادشا را از سیف فرغانی که از ارادتمندان سعدی است و هم عصر سعدی بوده . که بر هفت کشور منم پادشاجهاندار پیروز و فرمانروا بزرگی و دیهیم شاهی مراستکه گوید که جز من کسی پادشاست برین گفتهٔ من چو داری وفاجهاندار باشی یکی پادشا اگر پادشا دیده خواهد ز منو گر دشت گردان و تخت یمن از فردوسی که بزرگترین سخنسرای پارسی گو است .پس سعدی اشتباه فاحشی نکرده اگر به جای پادشاه بگوید پادشا . با احترام .
user_image
پریسا رفائی
۱۳۹۷/۰۸/۱۹ - ۱۴:۱۵:۱۹
در بیت نخست ، در مصراع اول به جای از باید «است» باشدسخت است پس از جاه تحکم بردن
user_image
محمد
۱۳۹۷/۱۲/۲۱ - ۰۳:۵۷:۴۵
این شعر را من این گونه شنیده بودم:مردم از هر طرف فرارفتند.روستازادگان باتدبیر به وزیری پادشا رفتند. پادشازادگان بی‌تدبیر به گدایی به روستا رفتند.
user_image
سید مصطفی جهان بخت
۱۳۹۹/۰۶/۱۰ - ۰۴:۳۰:۱۱
پس این بیت کجا رفت؟میراث پدر خواهی علم پدر آموز کاین مال پدر خرج توان کرد به یک روز
user_image
علیرضا حق‌نظری
۱۳۹۹/۰۷/۱۹ - ۰۸:۲۱:۴۷
پر واضح است که صفت "ناقص‌عقل" به پسران بر می‌گردد نه به وزیر. کما این‌که وزیر اگر ناقص‌عقل بود که وزیر نمی شد.
user_image
مهدی احمدی
۱۴۰۰/۱۰/۰۲ - ۰۳:۴۴:۴۳
شاید یکی از بهترین پندهای سعدی این باب باشه