سعدی

سعدی

حکمت شمارهٔ ۱۰۸

دو کس مردند و حسرت بردند: یکی آن که داشت و نخورد و دیگر آن که دانست و نکرد.

۲

کس نبیند بخیل فاضل را

که نه در عیب گفتنش کوشد

۳

ور کریمی دو صد گنه دارد

کرمش عیبها فرو پوشد

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 320
گلستان سعدی به خط محمدحسین کشمیری و نقاشی مانوهار داس نسخهٔ کتابخانهٔ دیجیتال دانشگاه کمبریج » تصویر 259
گلستان سعدی به خط خوانا و زیبای میرزا محمدحسین شیرازی سال ۱۲۷۱ هجری قمری » تصویر 298
گلستان به خط شکستهٔ خوانا و زیبا تحریر شده در دارالخلافهٔ طهران » تصویر 121
کلیات شیخ سعدی علیه الرحمه به خط محمد حسینی اصفهانی - گلستان مورخ ۱۲۵۹ هجری قمری » تصویر 128
گلستان سعدی به خط کاتب سلطانی میر علی حسینی به سال ۹۷۵ هجری قمری در بخارا » تصویر 263
گلستان به همراه بوستان در حاشیه » تصویر 231
گلستان سعدی خوشنویسی شده و مذهب مورخ بیستم شوال ۱۱۳۵ هجری قمری » تصویر 331
گلستان به خط توسط عبداللطیف شروانى سال ۹۷۱ هجری قمری » تصویر 277
گلستان با بوستان در حاشیه به خط محمدرضا تبریزی سنهٔ ۹۸۰ هجری قمری » تصویر 309
گلستان بایسنقری موزهٔ چستر بیتی کتابت به سال ۸۳۰ هجری قمری در هرات » تصویر 102
شرح گلستان دکتر محمد خزائلی » تصویر 745

نظرات

user_image
محمدحسین ایراندوست
۱۴۰۱/۱۰/۲۲ - ۱۳:۱۲:۰۸
به نام آن که جان را فکرت آموخت سعدی در این حکمت، دو گروه را سرزنش نموده و می گوید این دو گروه پس از مرگ دچار حسرت می شوند: اول  توانگران بخیل اند و دوم گروه عالمانِ بی عمل. 1- عیب گفتن : مصدر مرکب است. یعنی زبان به عیب دیگری گشودن. حرف «شین» در تعبیر «عیب گفتنش» به بخیل فاضل برمی گردد 2- کس نبیند بخیل فاضل را -  که نه در عیب گفتنش کوشد : یعنی بخل همه صفتهای خوب را می پوشاند. پس هرچند فردِ بخیل صاحب فهم و فضیلت باشد ، اما مردم به عیبگویی او زبان می گشایند. 3- ور کریمی دو صد گنه دارد  -  کَرَمش عیبها فرو پوشد : یعنی کَرم و بخشش و جود ،پوشنده عیوب است. پس هرچند فرد کریم و بخشنده، صدها گناه داشته باشد اما این گناهان و خطاها نزد مردم پوشیده است. و زبان به مدح و ستایش او می گشایند. توانگران بخیل : اولین نکته اخلاقی این حکمت ، زشتیِ بخل در عین توانگری است. سعدی توانگران بخیل را در این حکمت سرزنش نموده است . وی در باب ششم گلستان ، حکایت شماره ۷ گفته : « توانگری بخیل را پسری رنجور بود. نیکخواهان گفتندش: مصلحت آن است که ختم قرآنی کنی از بهر وی یا بذل قربانی.» این توانگرِ بخیل قرآن خواندن را انتخاب کرد نه قربانی کردن را سعدی در هر دو جا توانگر بخیل را سرزنش نموده است. این افراد در روایات اسلامی هم سرزنش شده اند. مجموعه روایاتی با عنوان «بُخلُ الغنی» وجود دارد مثلا رسولخدا(ص) در روایتی فرمود:  «إنَّ اللّهَ عَزَّ وجَلَّ ... یُبغِضُ ثَلاثَةً : یُبغِضُ الشَّیخَ الزّانِیَ ، وَالفَقیرَ المُختالَ ، وَالمُکثِرَ البَخیلَ [1].» یعنی خداوند عز و جل... از سه کس نفرت دارد: از پیرمرد زِناکار ، فقیر متکبّر ، و توانگر بخیل. و امیر مومنان در روایتی فرمود : «ما أقبَحَ البُخلَ مَعَ الإِکثار[2]ِ»  یعنی چه زشت است بخل ورزیدن با وجود توانگری ! عالمان بی عمل : نکته دوم اخلاقی ، در این حکمت سعدی زشتی عالمانِ بی عمل است. دومین گروه مورد سرزنش عالمان بی عمل هستند. مشابه همین مطلب را سعدی در حکمت شماره 3 همین باب هشتم آورده است. دو کس رنج بیهوده بردند و سعی بی فایده کردند: یکی آن که اندوخت و نخورد و دیگر آن که آموخت و نکرد. در روایات اسلامی هم عالم بی عمل بشدت نهی شده است. در روایتی از رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) آمده: «اَلَا وَ اِنَّ العَالِمَ مَنْ یَعمَلُ بِالعِلمِ وَ اِن کَانَ قَلِیلَ العَمَلِ[3]»؛ (آگاه باشید که عالِم کسی است که به علم عمل کند گرچه کم عمل باشد). عنوان عالِم در این مکتب بسته به عمل است اگر عمل بعد از علم بود می توان به او اطلاق عالِم کرد. گویا بعد از علم آموختن صبر می کنند تا ببینند این آدم به علم خود عمل می کند یا نه، اگر عمل کرد در جامعه اسلامی به عنوان عالِم شناخته می شود در روایت دیگری آمده که: «شخصی نزد امام زین العابدین(علیه السلام) آمد و از حضرت درباره مسائلی سؤال کرد و حضرت
پاسخ گفتند. سپس خواست از مثل همان مسائل سؤال کند. حضرت فرمودند: «مَکتُوبٌ فِی الاِنجِیلِ: لَاتَطلُبُوا علِمَ مَا لَاتَعلَمُونَ وَ لَمَّا تَعمَلُوا بِمَا عَلِمتُم فَاِنّ العِلمَ اِذَا لَم یَعمَل بِهِ لَم یَزَدْ صَاحِبَه اِلَّا کُفْراً وَ لَم یَزْدَد مِنَ اللَّهِ تَعَالَی اِلَّا بُعْداً[4]»؛ (در انجیل نوشته شده که دانستن آنچه نمی دانید را طلب نکنید، در حالی که هنوز به آنچه می دانید عمل نکرده اید؛ زیرا علم هنگامی که به آن عمل نشود، صاحبش را غیر از کفر نمی افزاید و به غیر از دوری از خداوند چیزی زیاد نمی کند   [1] - مسند ابن حنبل : ج ۸ ص ۸۲ ح ۲۱۴۱۴ عن أبی ذرّ ، کنز العمّال : ج ۱۶ ص ۱۰۴ ح ۴۴۰۷۲ وراجع : سنن الترمذی : ج ۴ ص ۶۹۸ ح ۲۵۶۸ وسنن النسائی : ج ۵ ص ۸۴ والمستدرک علی الصحیحین : ج ۲ ص ۱۲۳ ح ۲۵۳۲ . [2] - غرر الحکم : ج ۶ ص ۶۸ ح ۹۵۳۹ ، عیون الحکم والمواعظ : ص ۴۷۶ ح ۸۷۴۳ . [3] - بحار الأنوار، مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی‏، محقق / مصحح: جمعی از محققان‏، دار إحیاء التراث العربی‏، بیروت‏، 1403 قمری‏، چاپ: دوم، ج ‏2، ص 36، باب 9 [4] - منیة المرید، شهید ثانی، زین الدین بن علی‏، محقق / مصحح: مختاری، رضا، مکتب الإعلام الإسلامی‏، قم‏، ‏1409 قمری‏، چاپ: اول، ص 146، فصل‏[1] الروایات؛ منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، هاشمی خویی، میرزا حبیب الله / حسن زاده آملی، حسن و کمره ای، محمد باقر، محقق / مصحح: میانجی، ابراهیم‏، مکتبة الإسلامیة، تهران‏، 1400 قمری‏، چاپ: چهارم‏، ج ‏4، ص 52،