سعدی

سعدی

شعر ۱۸ - ایضا

۱

یا ندیمی قم تنبه واسقنی واسق الندامی

خلنی اسهر لیلی و دع الناس نیاما

۲

اسقیانی و هدیر الرعدقد ابکی الغماما

و شفاه الزهر تفتر من‌الضحک ابتساما

۳

فی زمان سجع الطیر علی‌الغصن رخاما

و اوان کشف الورد من الوجه اللثما

۴

ایها العاقل اف لبصیر یتعامی

فزبها من قبل ان یجعلک الدهر حطاما

۵

قل لمن عیر اهل الحب بالجهل و لاما

لا عرفت الحب هیهات ولا ذقت الغراما

۶

من تعدی زمن الفرصة بخلا واهتماما

ضیع العمر أیوما عاش او خمسین عاما

۷

لاتلمنی فی غلام اودع القلب السقاما

مبداء الحب کم من سید اضحی غلاما

۸

منتهی منیة قلبی شادن یسقی المداما

و علی‌الخضرة منثور و رند و خزامی

۹

ذی دلال سلب القلب اذا قال کلاما

و جمال غلب الغصن اذا مال قواما

۱۰

یا عذولی فنی الصبر الی کم والی ما

انا لا أعبؤ بالزجز ولا اخشی الملاما

۱۱

ترک الحب علی مقلتی النوم حراما

و حوالی حبال الشوق خالفا و اماما

۱۲

ما علی العاقل من لغوی اذا مروا کراما

لکن الجاهل ان خاطبنی قلت سلاما

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
ثمین موسوی
۱۳۹۲/۰۲/۲۵ - ۱۳:۲۰:۲۲
بیت اول :‌ ندیم :‌ هم نشین سقی :‌ سیراب کردن ای هم نشین من برخیز و هشیار باش و همچنین که هم نشینان ( پیاه گردانان )‌سیراب می کنند مرا سیراب کن. بیت دوم :‌ هدیر :‌غرش بیت سوم :‌ الغصن :‌شاخه رخاما :‌به آرامی کشف اللثام :‌ پرده برداشتن بیت چهارم :‌حطام :‌کالای بی ارزش، تکه هاس شکسته بیت پنجم : لام :‌ملامت کرد غرام : شیدایی
user_image
ثمین موسوی
۱۳۹۲/۰۲/۲۵ - ۱۳:۳۲:۱۹
بیت ششم کسی که فرصت ها را از روی آزمندی و اندوه از دست می دهد، عمر خود را تباه کرده است خواه یک روز زندگی کند خواه پنجاه سال.بیت هفتم مرا در دوستی با غلامی که قلب را مریض کرده است ملامت نکن، زیراکه چه بسیار سروری که با دچار شدن به مرض عشق غلام شد.بیت نهم دلال : ناز بیت دهم عذول : سرزنش کنندهلا اعبو :‌توجه نمی کنم بیت یازدهم مقلتی : چشمانم النوم : خواب حبال :‌ریسمان بیت دوازدهم مر : عبور کرد در ضمن در بیت پایانی فعل عربی ( مرَ )‌ همراه با تشدید بر روی حرف ( ر )‌ و به صورت مفرد مذکر غائب صحیح هست نه ( مروا )‌ زیرا فعل مروا برای جمع مذکر غایب به کار می رود و با (‌ العاقل ) در مصراع اول مطابقت ندارد.