سعدی

سعدی

قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲ - توحید

۱

فضل خدای را که تواند شمار کرد؟

یا کیست آنکه شکر یکی از هزار کرد؟

۲

آن صانع قدیم که بر فرش کائنات

چندین هزار صورت الوان نگار کرد

۳

ترکیب آسمان و طلوع ستارگان

از بهر عبرت نظر هوشیار کرد

۴

بحر آفرید و بر و درختان و آدمی

خورشید و ماه و انجم و لیل و نهار کرد

۵

الوان نعمتی که نشاید سپاس گفت

اسباب راحتی که نشاید شمار کرد

۶

آثار رحمتی که جهان سر به سر گرفت

احمال منتی که فلک زیر بار کرد

۷

از چوب خشک میوه و در نی شکر نهاد

وز قطره دانه‌ای درر شاهوار کرد

۸

مسمار کوهسار به نطع زمین بدوخت

تا فرش خاک بر سر آب استوار کرد

۹

اجزای خاک مرده، به تأثیر آفتاب

بستان میوه و چمن و لاله‌زار کرد

۱۰

این آب داد بیخ درختان تشنه را

شاخ برهنه پیرهن نوبهار کرد

۱۱

چندین هزار منظر زیبا بیافرید

تا کیست کو نظر ز سر اعتبار کرد

۱۲

توحیدگوی او نه بنی آدمند و بس

هر بلبلی که زمزمه بر شاخسار کرد

۱۳

شکر کدام فضل به جای آورد کسی؟

حیران بماند هر که درین افتکار کرد

۱۴

گویی کدام؟ روح که در کالبد دمید

یا عقل ارجمند که با روح یار کرد

۱۵

لالست در دهان بلاغت زبان وصف

از غایت کرم که نهان و آشکار کرد

۱۶

سر چیست تا به طاعت او بر زمین نهند؟

جان در رهش دریغ نباشد نثار کرد

۱۷

بخشنده‌ای که سابقهٔ فضل و رحمتش

ما را به حسن عاقبت امیدوار کرد

۱۸

پرهیزگار باش که دادار آسمان

فردوس جای مردم پرهیزگار کرد

۱۹

نابرده رنج گنج میسر نمی‌شود

مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد

۲۰

هر کو عمل نکرد و عنایت امید داشت

دانه نکاشت ابله و دخل انتظار کرد

۲۱

دنیا که جسر آخرتش خواند مصطفی

جای نشست نیست بباید گذار کرد

۲۲

دارالقرار خانهٔ جاوید آدمیست

این جای رفتنست و نشاید قرار کرد

۲۳

چند استخوان که هاون دوران روزگار

خردش چنان بکوفت که خاکش غبار کرد

۲۴

ظالم بمرد و قاعدهٔ زشت از او بماند

عادل برفت و نام نکو یادگار کرد

۲۵

عیسی به عزلت از همه عالم کناره جست

محبوبش آرزوی دل اندر کنار کرد

۲۶

قارون ز دین برآمد و دنیا برو نماند

بازی رکیک بود که موشی شکار کرد

۲۷

ما اعتماد بر کرم مستعان کنیم

کان تکیه باد بود که بر مستعار کرد

۲۸

بعد از خدای هرچه پرستند هیچ نیست

بی‌دولت آنکه بر همه هیچ اختیار کرد

۲۹

وین گوی دولتست که بیرون نمی‌برد

الا کسی که در ازلش بخت یار کرد

۳۰

بیچاره آدمی چه تواند به سعی و رنج

چون هرچه بودنیست قضا کردگار کرد

۳۱

او پادشاه و بنده و نیک و بد آفرید

بدبخت و نیک بخت و گرامی و خوار کرد

۳۲

سعدی به هر نفس که برآورد چون سحر

چون صبح در بسیط زمین انتشار کرد

۳۳

هر بنده‌ای که خاتم دولت به نام اوست

در گوش دل نصیحت او گوشوار کرد

۳۴

بالا گرفت و دولت والا امید داشت

هر شاعری که مدح ملوک دیار کرد

۳۵

شاید که التماس کند خلعت مزید

سعدی که شکر نعمت پروردگار کرد

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 1066
کلیات سعدی مصور و مذهب نسخه‌برداری شده در ۹۳۴ هجری قمری شیراز » تصویر 380

نظرات

user_image
علی
۱۳۹۰/۰۹/۰۵ - ۱۵:۴۱:۲۲
فضل خدای راکه تواند شمار کرد یا کیست انکه شکر یکی از هزارکرد
user_image
علی
۱۳۹۰/۰۹/۰۵ - ۱۵:۴۳:۰۴
ان صانع
user_image
حسین
۱۳۹۳/۰۸/۲۴ - ۰۵:۴۹:۳۷
درباره مصرع "مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد" برخی گفته اند "مزدان" که نام شخصی است درست است نه "مزد آن" و معنا اینطور می شود: مزدان جان برادرش-مزدک- را گرفت چون که کار می کرد.ولی به نظرم نظریه درستی نیست و همان معنای معهود درست است. آن کسی مزد گرفت-ای جان برادر- که کار کرد و تنبلی نکرد.
user_image
ناشناس
۱۳۹۴/۰۷/۱۱ - ۱۱:۰۲:۴۵
ابر آب داد بیخ درختان مرده را شاخ برهنه پیرهن نو بهار کرد
user_image
علی
۱۳۹۴/۱۲/۲۲ - ۰۳:۰۵:۲۳
وزن درست این شعر چنین است:مفعول فاعلات مفاعیل فاعلات
user_image
ذاکر تهرانی
۱۳۹۵/۰۷/۲۵ - ۱۱:۲۸:۳۰
با سلام .... وزن بیت در توضیحات شعر به اشتباه مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن ذکر شده است اما درست این مذکور مفعول فاعلات مفاعبل فاعلن یا مستفعلن مفاعل مستفعلن فعل می باشد ........با تشکر
user_image
سید مجتبی
۱۳۹۶/۰۲/۰۳ - ۱۰:۵۷:۲۸
به نظرحقیر وزن شعر همان مفاعل فعلاتی مفاعل فعلن می باشد
user_image
سید مجتبی
۱۳۹۶/۰۲/۰۳ - ۱۱:۰۰:۲۹
به نظر حقیر وزن شعر همان مفاعل فعلاتن مفاعل فعلن صحیح است
user_image
محمد رضا
۱۳۹۶/۰۷/۰۵ - ۰۲:۴۲:۳۵
سـلام. خسـته نباشیــد در این مصراع: یا کیـست آن که شکر یکی از هزار کرد. معنیش رو میگید .با اینکه دشواری ندارد صورت بیت ولی ابهام داخلش هست که انسان نمی تواند شکر گذار خدا باشد...
user_image
محمد رضا
۱۳۹۶/۰۷/۰۵ - ۰۲:۴۶:۳۰
سـلام خسته نباشید در مصراع: یا کیست آن که شکر یکی از هزار کرد .ایا منظور شاعر این است که ما نمی توانیم حتی یکی از نعمت های خداوند را به صورت عملی شکر کنـیم؟. وگرنه که ما به صورت زبانی می توانیم. لطفا
پاسخ دهید
user_image
nabavar
۱۳۹۶/۰۷/۰۵ - ۱۵:۲۸:۴۷
محمد رضا جان درست می فرمائیدشکر به زبان نیست به عمل است
user_image
الهه
۱۳۹۶/۰۹/۰۴ - ۰۷:۴۶:۴۳
حتی اگر شکر زبانی هم منظور باشه ما کی میتونیم همه این نعمت‌ها رو شکر بگیم؟ وقتی به قول سعدی در هر نفس دو نعمت موجود است و هر نعمت را شکری واجب، چطکر میشه در هربار نفس کشیدن دو بار شکر گفت؟
user_image
حسین
۱۳۹۷/۰۳/۱۳ - ۱۱:۰۶:۵۷
زیاد سخت نگیرید بقول معروف وحی منزل که نیست کلام حافظ اون بنده خدا همون چیزی که به عقلش رسیده روی کاغذ آورده کلام شعر چکیده افکار شاعر است و هیچکس شاید به اون معنایی که اون لحظه شاعر بهش اندیشیده پی نبرد. هر کسی از ظن خود شد یار من. پس هرچه در تصور خودت آمد با توجه به شناحتی که از گفتمان شاعر داری، همون میتونه درست باشه.
user_image
حسین
۱۳۹۷/۰۳/۱۳ - ۱۱:۰۸:۲۱
ببخشید سعدی رو حافظ نوشتم.
user_image
آرمین عبدالحسینی
۱۳۹۷/۱۰/۰۴ - ۰۶:۳۸:۴۶
دوستان عزیز این شعر بر وزن مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن می باشد که یک وزن سنگین و بد اهنگ است همچنین علی جان فاعلات نمی تواند در آخر ارکان وزن بیاید و مفاعلن فعلاتن .... هم حتما غلط است
user_image
اییار
۱۳۹۹/۱۲/۳۰ - ۱۲:۱۸:۳۸
در بیتمسمار کوهسار به نطع زمین بدوختآیا میشه به جای بدوخت بکوفت باشهزیرا مسمار رو که همون میخ باشه میکوبن و نه میدوزنبا پوزش