
سعدی
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳
۱
هر چیز کزان بتر نباشد
از مصلحتی به در نباشد
۲
شری که به خیر باز گردد
آن خیر بود که شر نباشد
۳
احوال برادرم شنیدی
فی الجمله تو را خبر نباشد
۴
خرمای به طرح داده بودند
جرم بد از این بتر نباشد
۵
اطفال و کسان و هم رفیقان
خرما بخورند و زر نباشد
۶
آنگه چه محصلی فرستی
ترکی که ازو بتر نباشد
۷
چندان بزنندش ای خداوند
کز خانه رهش به در نباشد
۸
خرمای به طرح اگر ببخشد
از اهل کرم هدر نباشد
۹
تا قوّت صبر بود کردیم
دیگر چه کنیم اگر نباشد
۱۰
آیین وفا و مهربانی
در شهر شما مگر نباشد
۱۱
در فارس چنین نمک ندیدم
در مصر چنین شکر نباشد
۱۲
هر شب برود ز چشم سعدی
صد قطره که جز گهر نباشد
۱۳
ما از سر مهر با تو گفتیم
باشد که کسی خبر نباشد
نظرات
پگاه
پگاه
پاسخ دهند:منظور از " خرمای به طرح داده بودند" چیست و این چه جرمی ست که بدتر از آن نیست؟!!
پگاه
مینا مینوی
مینا مینوی