
سعدی
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴ - وله فی مدح ابش بنت سعد
۱
فلک را این همه تمکین نباشد
فروغ مهر و مه چندین نباشد
۲
صبا گر بگذرد بر خاک پایت
عجب گر دامنش مشکین نباشد
۳
ز مروارید تاج خسروانیت
یکی در خوشهٔ پروین نباشد
۴
بقای ملک باد این خاندان را
که تا باشد خلل در دین نباشد
۵
هر آن کو سر بگرداند ز حکمت
از آن بیچارهتر مسکین نباشد
۶
عدو را کز تو بر دل پای پیلست
بزن تا بیدقش فرزین نباشد
۷
چنین خسرو کجا باشد در آفاق
وگر باشد چنین شیرین نباشد
۸
خدا را دشمنش جایی بمیراد
که هیچش دوست بر بالین نباشد
تصاویر و صوت



نظرات