
سعدی
قصیدهٔ شمارهٔ ۷ - موعظه و نصیحت
ایهاالناس جهان جای تن آسانی نیست
مرد دانا، به جهان داشتن ارزانی نیست
خفتگان را چه خبر زمزمهٔ مرغ سحر؟
حیوان را خبر از عالم انسانی نیست
داروی تربیت از پیر طریقت بستان
کادمی را بتر از علت نادانی نیست
روی اگر چند پری چهره و زیبا باشد
نتوان دید در آیینه که نورانی نیست
شب مردان خدا روز جهان افروزست
روشنان را به حقیقت شب ظلمانی نیست
پنجهٔ دیو به بازوی ریاضت بشکن
کاین به سرپنجگی ظاهر جسمانی نیست
طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانی
صدق پیش آر که اخلاص به پیشانی نیست
حذر از پیروی نفس که در راه خدای
مردم افکنتر ازین غول بیابانی نیست
عالم و عابد و صوفی همه طفلان رهند
مرد اگر هست به جز عارف ربانی نیست
با تو ترسم نکند شاهد روحانی روی
کالتماس تو به جز راحت نفسانی نیست
خانه پرگندم و یک جو نفرستاده به گور
برگ مرگت چو غم برگ زمستانی نیست
ببری مال مسلمان و چو مالت ببرند
بانگ و فریاد برآری که مسلمانی نیست
آخری نیست تمنای سر و سامان را
سر و سامانی به از بی سر و سامانی نیست
آن کس از دزد بترسد که متاعی دارد
عارفان جمع بکردند و پریشانی نیست
وانکه را خیمه به صحرای فراغت زدهاند
گر جهان زلزله گیرد غم ویرانی نیست
یک نصیحت ز سر صدق جهانی ارزد
مشنو ار در سخنم فایده دو جهانی نیست
حاصل عمر تلف کرده و ایام به لغو
گذرانیده، به جز حیف و پشیمانی نیست
سعدیا گرچه سخندان و مصالح گویی
به عمل کار برآید به سخندانی نیست
تا به خرمن برسد کشت امیدی که تراست
چارهٔ کار به جز دیدهٔ بارانی نیست
گر گدایی کنی از درگه او کن باری
که گدایان درش را سر سلطانی نیست
یارب از نیست به هست آمدهٔ صنع توایم
وانچه هست از نظر علم تو پنهانی نیست
گر برانی و گرم بندهٔ مخلص خوانی
روی نومیدیم از حضرت سلطانی نیست
ناامید از در لطف تو کجا شاید رفت؟
تو ببخشای که درگاه تو را ثانی نیست
دست حسرت گزی ار یک درمت فوت شود
هیچت از عمر تلف کرده پشیمانی نیست
تصاویر و صوت


نظرات
ناشناس
پاسخ جالبی راجع به سئوال بالا میگیریم سعدی همه را از لحاظ اندیشه دینی کودک حساب میکند وفقط عارف ربانی را مستثنا میسازد مشابه این کلام در نهج البلاغه هم هست که مردم سه گروهند عالم ربانی وطالبان علم وآگاهی (در اقلیت )ومگسان ناتوانی که با هر بادی میروند(همج رعاع) این بیانات پر معنی نه فقط در باره جوامع خاص که در باره همه جوامع متمدن وغیرمتمدن انسان درجهان صادق است آنچه مااز بیت سعدی میتوانیم بیاموزم اینست که چون ما عارف ربانی نیستیم حتی المقدوراعتراف به نارسابودن وکودکانه بودن آنچه میدانیم داشته باشیم که به فرمایش حضرت علی ع هر کس نمیدانم(لاادری) را نگوید به مهالک آن میرسدقصیده فوق در مجموع خیلی پربار وجالب به نظر میرسد وازبسیاری از مفاهیم ونکاتی که عادتا مکتوم میماند پرده برداری کرده است باید تک تک ابیاتش را خواند وبهره برد
پاسخ بعضی از مشکلات معنوی ودینی را بازمیتوان درآن یافت مثلا کسانی شکوه دارند که دعاهای ما چرامستجاب نمیشود باانکه گفته شده "ادعونی استجب لکم "دراین مورد بیت زیر
پاسخگو استباتو ترسم نکند شاهد روحانی رویکالتماس تو بجز راحت نفسانی نیست
امید رضا محبی
سید علی انجو
پاسخ: با تشکر، نظرتان در مورد ایراد وزنی بیت دوم مورد اشاره به نظر من هم وارد است، هر چند با قرائت بیت به حالتی غیرمعمول شاید بتوان مشکل را حل کرد. اما هر دو مورد مطابق متن تصحیح فروغی است و به جهت جلوگیری از ایجاد ملغمهای از روایتهای مختلف متن را دست نزدیم و بدلهای نقل شده توسط جنابعالی را در حاشیه نگه داشتیم.
سید علی انجو
حبیبی
Morteza
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
احمدی
سیاورشن بندرعباسی
نقاش باشی
نقاش باشی
مسعود مقدس
ناصر فکرت
سید عبدالمجید علوی شوشتری
تکتم
علیرضا سخایی راد
محمدرضا
سید احمد مجاب
روفیا
روفیا
روفیا
احمد
ناشناس
محسن حیدرزاده جزی
سید محمد مهدی
پاسخ مردی به نام ذعلب یمانی که از او پرسید آیا پروردگار خود را دیدهای
پاسخ داد: أفاعبد ما لا أری؟ آیا میپرستم خدایی را که ندیدهام؟ آن مرد پرسید: و کیف تراه؟ چگونه او را دیدهای؟ حضرت فرمود: «لا تدرکه العیون بمشاهدة العیان و لکن تدرکه القلوب بحقائق الایمان» او را با چشمها با مشاهدة حسی درک نمی کند، بلکه او را دلها با حقائق ایمان می بیند. و خصوصیت معرفت عرفانی که در پرتو رؤیت قلبی حاصل میشود، آنست که هیچ گونه شکی در آن رخ نمیدهد. از این رو امام علی ـ علیهالسّلام ـ میفرماید: «ما شککتُ فی الحق مذ رأیتُه. از زمانی که حق را دیدم در آن تردید نکردم». البته معرفت قلبی و عرفانی، قابل ازدیاد و نقصان است و درجات مختلفی دارد. قلب آدمی به هر درجه از پاکی و ایمان باشد، دارای شهودی متناسب با آن درجه خواهد بود. از این رو امام باقر ـ علیهالسّلام ـ فرموده است: هیچ مؤمنی نیست مگر اینکه هوشیاری ویژهای دارد و به مقدار ایمانش خدا را مشاهده میکند.
روحالله
بی سواد
مسرور
آرام نوبری نیا
وفایی
وفایی
وفایی
خواجوی کرمانی
۷
قاسم سیف الدین
مهدی
مهدی
علی
علی
محسن
پاسخ به علی: چقدر ردیفش به شعر سعدی میخوره!!!احتمالا یک سعدی دیگه که ساخت حکومته اون شعر را گفته!
بیژن
ایرانی
احمد
بهیار سپیدان
علیزاده
آزادبخت
آزادبخت
Mokoshle
پیروز امیدوار piroozomidvar@gmail.com
علیرضا حاتملوی
نیلوفر صدری
تابش