
سعدی
غزل شمارهٔ ۲۱
۱
نادر از عالم توحید کسی برخیزد
کز سر هر دو جهان در نفسی برخیزد
۲
آستین کشتهٔ غیرت شود اندر ره عشق
کز پی هر شکری چون مگسی برخیزد
۳
به حوادث متفرق نشوند اهل بهشت
طفل باشد که به بانگ جرسی برخیزد
۴
سنگوش در ره سیلاب کجا دارد پای
هر که زین راه به بادی چو خسی برخیزد
۵
گرچه دوری به روش کوش که در راه خدای
سابقی گردد اگر بازپسی برخیزد
۶
سعدیا دامن اقبال گرفتن کاریست
که نه از پنجهٔ هر بوالهوسی برخیزد
تصاویر و صوت


نظرات
فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد)