سعدی

سعدی

غزل شمارهٔ ۳۰

۱

هر کسی در حرم عشق تو محرم نشود

هر براهیم به درگاه تو ادهم نشود

۲

بایزیدی و جنیدیش بباید تجرید

ترک و تجرید مشایخ به تو معلم نشود

۳

آنچه در سر ضمایر بودش شیخ کبیر

هر کسی در سر اسرار مفهم نشود

۴

تا ز دنیا نکند ترک سلاطین جهان

سالک راه و گزین همه عالم نشود

۵

ترک دنیا نکنی نعمت عقبی طلبی؟

این دو عالم به تو یکجای مسلم نشود

۶

گر خردمندی از اوباش جفایی بیند

شادمان گردد و دیگر به سر غم نشود

۷

سنگ بدگوهر اگر کاسهٔ زرین شکند

قیمت سنگ نیفزاید و زر کم نشود

۸

سعدیا گر به تو درد است به درمان برسی

هر که دردی نکشد لایق مرهم نشود

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 1278

نظرات

user_image
حسین عشیری
۱۳۹۱/۱۲/۱۷ - ۱۰:۱۵:۲۳
بیت 2:بایزیدی و جنیدیش بباید تجرید درسته،بایزید و حلاج دوتن از عرفای مشهورن
user_image
علی
۱۳۹۳/۰۸/۰۷ - ۱۵:۰۶:۴۵
بیت آخر اشکال ویرایشی دارد که خواننده را گمراه می کند. صحیح آن به این شرح است:سعدیا گر به تو دردست به درمان برسیهر که دردی نکشد لایق مرهم نشود؟
user_image
دکتر ترابی
۱۳۹۳/۰۸/۰۷ - ۱۵:۳۴:۱۱
بیت آخر به گمانم بدین صورت درست تر مینماید:سعدیا، گر به تو دردیست ( درد است) به درمان برسی.آنکه دردی نکشد، لایق مرهم نشود.والله اعلم...
user_image
کاظم رمضانیان
۱۳۹۹/۰۶/۲۱ - ۰۴:۱۷:۵۴
مصرع دوم بیت ششم تو کتابهای درسی اینطور بود. به نظر خوش آهنگ ترهتا دل خویش نیازارد و در هم نشود
user_image
پری
۱۳۹۹/۱۰/۰۴ - ۰۹:۱۷:۵۶
سفری که سعدی در حدود سال 620 تا621 ه.ق آغاز کرده بود، مقارن سال 655 با بازگشت به شیراز پایان یافت . در مراجعت به شیراز سعدی در شمار نزدیکان سعدبن ابی بکر بن سعدبن زنگی درآمد . ولی نه بعنوان یک شاعردرباری ، بلکه بنابر اکثر اقوال ، و همچنانکه در مطالعه درآثار او برمی آید ، در عین انتساب به دربار سلغری و مدح پادشاهان آن سلسله ، و نیز ستایش عده ای از رجال که در شیراز و یا در خارج از شیراز می زیسته اند ، زندگی را به آزادگی و ارشاد و خدمت به خلق در رباط شیخ کبیر شیخ ابوعبدالله خفیف می گذرانیده ، و با حرمت بسیار زندگانی را بسر می برده است .