سعدی

سعدی

غزل شمارهٔ ۳۸

۱

ای روبهک چرا ننشینی به جای خویش

با شیر پنجه کردی و دیدی سزای خویش

۲

دشمن به دشمن آن نپسندد که بی خرد

با نفس خود کند به مراد و هوای خویش

۳

از دست دیگران چه شکایت کند کسی

سیلی به دست خویش زند بر قفای خویش

۴

دزد از جفای شحنه چه فریاد می‌کند

گو گردنت نمی‌زند الا جفای خویش

۵

خونت برای قالی سلطان بریختند

ابله چرا نخفتی بر بوریای خویش

۶

گر هر دو دیده هیچ نبیند به اتفاق

بهتر ز دیده‌ای که نبیند خطای خویش

۷

چاه است و راه و دیدهٔ بینا و آفتاب

تا آدمی نگاه کند پیش پای خویش

۸

چندین چراغ دارد و بیراه می‌رود

بگذار تا بیفتد و بیند سزای خویش

۹

با دیگران بگوی که ظالم به چه فتاد

تا چاه دیگران نکنند از برای خویش

۱۰

گر گوش دل به گفتهٔ سعدی کند کسی

اول رضای حق طلبد پس رضای خویش

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 1182
کلیات سعدی مصور و مذهب نسخه‌برداری شده در ۹۳۴ هجری قمری شیراز » تصویر 534

نظرات

user_image
علی طلاکار
۱۳۹۰/۱۱/۳۰ - ۰۵:۵۸:۳۳
با سلام وسپاس فراوان/ در مصراع اول "چراننشستی به جای خویش" صحیح تر و زیباتر است.ممنون.
user_image
سید امین منعمیان
۱۳۹۵/۰۱/۱۷ - ۰۰:۵۹:۳۳
در
پاسخ به علی طلاکار: "ننشینی" فعلی در زمان حال است و این نشان دهنده ی عدم عبرت گیری روباه است. به همین سبک صحیح تر به نظر میرسد.
user_image
۷
۱۳۹۵/۰۳/۰۵ - ۰۵:۲۶:۲۱
(سزای) در مصرع دوم بیت 8 تکراری است و در مصرع دوم بیت نخست آمده:.چندین چراغ دارد و بیراه می‌رودبگذار تا بیفتد و بیند سزای خوایشای روبهک چرا ننشینی به جای خویشبا شیر پنجه کردی و دیدی سزای خویششکل درست:بگذار تا بیفتد و بنشین به جای خویشیا به جای( سزای) خویش (جزای) خویش باشد:بگذار تا بیفتد و بیند جزای خوایش
user_image
سهیل
۱۳۹۸/۱۰/۲۰ - ۱۹:۲۱:۳۰
در تصحیح فروغی چاپ هرمس بیت هشتم به این صورت نوشته شده: ..... بگذار تا بیفتد و بنشین به جای خویش
user_image
پری
۱۴۰۰/۰۸/۰۶ - ۱۱:۰۵:۴۴
بیت ۸ مصرع دوم خویش رو اشتباه نوشتین 
user_image
احسان نجفی
۱۴۰۰/۱۰/۱۸ - ۱۸:۴۲:۱۵
بی نظیر ، چطور تونستند این همه زیبا بگن ؟؟؟؟   
user_image
جهان
۱۴۰۱/۰۹/۱۵ - ۰۸:۴۹:۰۲
در مصرع دوم بیت هشتم.(بگزار) صحیح است.( اجازه بده). گزاردن(گزاشتن)به معنی انجام دادن با(ذ) نیست.متاسفانه حتی در دانشنامه هم این اشتباه بارها تکرار شده است.مثل (نامگذاری) و ازین قبیل.دقت کنیم به( قرار گزاشتن.سربسر کسی گزاشتن.سر کسی کلاه گزاشتن!سپاسگزار.خدمتگزار. سرمایه گزار.. و دهها فعل مرکب دیگر که در آنها(گزاشتن) به معنی انجام  آمده است.