سعدی

سعدی

شمارهٔ ۱۱۹

۱

یارب این نامه‌سِیَه‌کرده‌ی بی‌فایده‌عُمْر

هم‌چُنان، از کَرَمَت بَر نگرفته‌ست امید

۲

گَر به زندانِ عقوبت بَریـَم روزِ شُمار

جای آن است که محبوس بمانم، جاوید

۳

هر درختی، ثمری دارد و؛ هرکس، هُنَری

منِ بی‌مایه‌ی بدبخت، تهی‌دست، چو بید

۴

لیکن از مشرقِ الطافِ الهی نه عجب

که چو شب روز شود، بر همه تابَد خورشید

۵

ما، کیانیم که در معرضِ یاران آییم؟

ماکیان را چه محل در نظرِ بازِ سپید؟

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 1224

نظرات

user_image
محمدرضا
۱۳۹۹/۰۳/۰۷ - ۰۳:۳۳:۲۱
هر درختی ثمری دارد و هرکس هنری من بیچاره بی مایه تهی دست چو بیداین بیت شعری است که بزرگ علوی درمورد خودش بکار برد. چرا که هرگز شرایط نگذاشت ان طور که می خواست نویسندگی کند.
user_image
سعید
۱۳۹۹/۰۸/۲۹ - ۰۸:۱۷:۵۹
به نظر می‌رسه در بیت چهارم اشتباه تایپی رخ داده! حرف «م» در کلمه «همه» تایپ نشده!