سعدی

سعدی

شمارهٔ ۱۲۸

۱

بود در خاطرم که یک چندی

گرچه هستم به اصل و دانش خر

۲

به خرد با فرشته هم پهلو

سخن نظم، نظم دانهٔ در

۳

تا مگر گردد از ایادی تو

تنگم از مرده ریگ مردم پر

۴

چون نبودیم در خور خدمت

گفت عفوت که السلامة مر

۵

بندگی درت کنم چندی

بی‌ریا همچو ایبک و سنقر

۶

ترک کردیم خدمت و خلعت

نه دیار عرب نه شیر شتر

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 1226

نظرات

user_image
سیاوش
۱۳۹۴/۰۳/۲۸ - ۲۱:۰۱:۱۷
ترک کردیم خدمت و خلعتنه دیار عرب نه شیر شتر
user_image
سیاوش
۱۳۹۴/۰۳/۲۸ - ۲۱:۰۲:۴۷
دیار عرب را به غلط مردمان دیدار عرب خوانند و گویند
user_image
آبتین محجوب
۱۳۹۹/۰۲/۰۲ - ۰۳:۱۱:۱۱
در بیت پنجم منظور از ایبک چیست؟ با توجه به آن که سنقر یک پرنده شکاری است و کنار هم قرار گرفتن این دو واژه این گونه به ذهن می آورد که ایبک هم نام پرنده ای باشد
user_image
ناصر
۱۳۹۹/۰۲/۰۲ - ۰۷:۵۵:۳۵
گرامی محجوب بندگی درت کنم چندیبی‌ریا همچو ایبک و سنقرگویا از دو غلام معروف نام می برد:لغت‌نامه دهخداایبک . [ ب َ ] (اِخ ) نام غلامی از غلامان سلطان شهاب الدین غوری که در دهلی پادشاهی کرده و کتاب تاج المآثر بنام اوست . آخر از اسب افتاد و درگذشت.لغت‌نامه دهخداسنقر. [ س ُ ق ُ ] (اِخ ) از اعلام ترکان است . || نام غلامی است :در زمانی بود امیری از کرامبود سنقر نام او را یک غلام .مولوی