
سعدی
شمارهٔ ۱۸۲
۱
چو میدانستی افتادن به ناچار
نبایستی چنین بالا نشستن
۲
به پای خویش رفتن به نبودی
کز اسب افتادن و گردن شکستن؟
تصاویر و صوت

نظرات