
سعدی
شمارهٔ ۲۱۶
۱
نظر کردم به چشم رای و تدبیر
ندیدم بِه زِ خاموشی، خِصالی
۲
نگویم لَب ببند و دیده بَردوز
ولیکن، هر مقامی را مَقالی
۳
زمانی، درسِ عِلم و بحثِ تَنزیل
که باشد نَفْسِ انسان را کمالی
۴
زمانی، شعر و شطرنج و حکایت
که خاطر را بُوَد دَفعِ مَلالی
۵
خدای است آنکه ذاتِ بینظیرش
نگردد هرگز از حالی به حالی
تصاویر و صوت

نظرات