
سعدی
شمارهٔ ۷ - ظاهرا در ستایش صاحب دیوان است
۱
تو آن نکردهای از فعل خیر با من و غیر
که دست فضل کند دامن امید رها
۲
جز آستانهٔ فضلت که مقصد اممست
کجاست در همه عالم وثوق اهل بها
۳
متاع خویشتنم در نظر حقیر آمد
که پرتوی ندهد پیش آفتاب سها
۴
به سمع خواجه رسیدست گویی این معنی
که گفت خیر صلوة الکریم اعودها
تصاویر و صوت

نظرات