
سعدی
در مرثیهٔ سعد بن ابوبکر
۱
به هیچ باغ نبود آن درخت مانندش
که تندباد اجل بیدریغ برکندش
۲
به دوستی جهان بر که اعتماد کند؟
که شوخ دیده نظر با کسیست هر چندش
۳
به لطف خویش خدایا روان او خوش دار
بدان حیات بکن زین حیات خرسندش
۴
نمرد سعد ابوبکر سعد بن زنگی
که هست سایهٔ امیدوار فرزندش
۵
گر آفتاب بشد سایه همچنان باقیست
بقای اهل حرم باد و خویش و پیوندش
۶
همیشه سبز و جوان باد در حدیقهٔ ملک
درخت دولت بیخآور برومندش
۷
یکی دعای تو گفتم یکی دعای عدوت
بگویم آن را گر نیک نیست مپسندش
۸
هر آنکه پای خلاف تو در رکیب آورد
به خانه باز رود اسب بیخداوندش
تصاویر و صوت


نظرات