
سعدی
رباعی شمارهٔ ۳۹
۱
بوی بغلت میرود از پارس به کیش
همسایه به جان آمد و بیگانه و خویش
۲
و استاد تو را از بغل گنده خویش
بوی تو چو مشک و زعفران باشد پیش
تصاویر و صوت

نظرات
فرخ مردان
محسن حیدرزاده جزی