سعدی

سعدی

رباعی شمارهٔ ۳۹

۱

بوی بغلت می‌رود از پارس به کیش

همسایه به جان آمد و بیگانه و خویش

۲

و استاد تو را از بغل گنده خویش

بوی تو چو مشک و زعفران باشد پیش

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 1250

نظرات

user_image
فرخ مردان
۱۳۹۶/۰۴/۰۷ - ۰۶:۰۰:۳۹
دوستان،کسی میتونه این دو بیت رو معنی کنه؟
user_image
محسن حیدرزاده جزی
۱۳۹۶/۰۶/۱۹ - ۰۷:۴۰:۳۹
می گوید بوی بد زیر بغلت از شیراز تا جزیرۀ کیش می رود، همسایه و اقوام و بیگانگان از بدی بوی آن به تنگ آمده اند ،امّا بوی زیر بفل استادت از تو هم بدتر است تا حدّی که بوی زیر بغل تو برای او مثل بوی مشک و زعفران است.