سعدی

سعدی

رباعی شمارهٔ ۷

۱

بالای قضای رفته فرمانی نیست

چون درد اجل گرفت درمانی نیست

۲

امروز که عهد تست نیکویی کن

کاین ده همه وقت از آن دهقانی نیست

تصاویر و صوت

کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، چاپخانهٔ بروخیم، ۱۳۲۰، تهران » تصویر 1245

نظرات

user_image
محمدحسین ایراندوست
۱۴۰۳/۰۵/۰۹ - ۱۴:۴۵:۲۱
بنام خدا هرچه داریم از او #رباعیات #سعدی #شعر 🔴 نگاهی به یک رباعی: بالای قضایِ رفته ، فرمانی نیست چون دردِ اجل گرفت درمانی نیست امروز که عهد توست ، نیکویی کن کاین ده ،همه وقت از آنِ دهقانی نیست این رباعی درباره غنیمت شمردن زمان جهت نیکی و احسان است    - قضا : فرمان و حکم - رفته : مقدرشده، پیش آمده ، رخ داده. پیش آمد مثلا فردوسی گوید : «دل و جان بدین رفته خرسند کن»  «رفته» در اینجا  یعنی آنچه مقدر شده و انجام گرفته است.   سعدی در بیت نخست می گوید بالاتر از فرمان صادر شده و انجام شده ، فرمانی نیست. و اگرچه هر دردی را می توان درمان کرد ولی وقتی «درد اجل» رسید دیگر درمان ندارد. هر دو مصراع یک محتوا دارد . اینکه زمان تصمیم گیری و عمل نیکو همیشگی نیست. فرصت از دست می رود.   در بیت بعد می گوید: « امروز که عهد توست نیکویی کن » یعنی امروز که دوره توست و فرصت در دست توست . احسان و نیکی کن. چرا که این ده همیشه مال یک دهقان نیست. دوره هر دهقان زود تمام میشود و دهقان بعدی می آید.   توضیح اینکه دهقان: اسم معرب است. اصل آن مأخوذ از دهگان فارسی است.  یعنی ترکیب (ده + گان) است. و «گان» پسوند نسبت است. به معنای منسوب به ده..  موفق باشید.