
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۱۰۰۷
۱
گرچه در دفع کدورت هر نوایی دلکش است
در میان سازها، نی تیر روی ترکش است
۲
گر برآرد عشق دود از عقل، جای رحم نیست
خانه زنبور کافر مستحق آتش است
۳
رزق خاموشان شود اکثر معانی لطیف
کوزه سربسته را قسمت شراب بی غش است
۴
هیچ رنگی نیست در آتش نباشد نعل او
در میان رنگ ها زردی طلای بی غش است
۵
حسن چون مستور باشد عشق زندانی بود
عشق عالمسوز گردد یار چون لولی وش است
۶
روز دعوی در صف زورین کمانان سخن
مصرع برجسته صائب تیر روی ترکش است
تصاویر و صوت


نظرات