
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۱۰۱۲
با کمال احتیاج، از خلق استغنا خوش است
با دهان خشک مردن، بر لب دریا خوش است
نیست پروا تلخکامان را ز تلخیهای عشق
آب دریا در مذاق ماهی دریا خوش است
کوهِ طاقت برنمیآید به موج حادثات
لنگر از رَطلِ گران کردن در این دریا خوش است
بادبانِ کشتیِ مِی نعرهٔ مستانه است
هایوهوی مِیکَشان در مجلس صهبا خوش است
خرقهٔ تزویر از باد غرور آبستن است
حقپرستی در لباس اطلس و دیبا خوش است
ماه در ابر تُنُک جولانِ دیگر میکند
چهرهٔ طاعت، نهان در پردهٔ شبها خوش است
هر چه رفت از عمر، یاد آن به نیکی میکنند
چهرهٔ امروز در آیینهٔ فردا خوش است
فکر شنبه تلخ دارد جمعهٔ اطفال را
عشرت امروز بی اندیشهٔ فردا خوش است
برق را در خرمن مردم تماشا کرده است
آن که پندارد که حال مردم دنیا خوش است
زور بر راه آوِرَد چون راهرو تنها شود
از دو عالم، دشتپیمایِ طلبتنها خوش است
ناقصان در پردهٔ ظلمت نمیبینند نور
ورنه پیش کاملانْ طاوسْ سر تا پا خوش است
هیچ کاری بیتأمل گرچه صائب خوب نیست
بیتأمل آستین افشاندن از دنیا خوش است
تصاویر و صوت


نظرات
منصور محمدزاده
مرضیه - علمدار
امیر
حیران
عباسعلی محقق
وحید صباغ پور
عبدالله
نجمه برناس
عباس عالمی کیاسری
عباس عالمی کیاسری
روفیا
روفیا
مینا
مهری
Hamishe bidar
Hamishe bidar
مینا
Hamishe bidar
روفیا
نجمه برناس
مینا
روفیا
محدث
محدث
Hamishe bidar
روفیا
مینا
Hamishe bidar
مهری
مینا مینوی
Hamishe bidar
روفیا
پاسخ شما را به گونه ای مجمل بیان میکند. شیخ میگوید :جهان جمله فروغ نور حق دانحق اندر وی ز پیدایی است پنهانچو نور حق ندارد نقل و تحویلنیاید اندر او تغییر و تبدیلتو پنداری جهان خود هست قائمبه ذات خویشتن پیوسته دائمسپس انواع نگرش ها را در آن مطرح کرده و آنها را به بیماری های چشمی تشبیه میکند. دو چشم فلسفی چون بود احول ز وحدت دیدن حق شد معطلاین بیماری چشمی من از دیدگاه شیخ محمود است. او مرا دو بین یا لوچ میبیند! البته من نظریه وحدت وجود را دوست دارم ولی برایم چندان ملموس نیست. ز نابینایی آمد راه تشبیه اشاره به کسانی دارد که خداوند را شبیه موجودات میبینند و جلال او را که مختص اوست نمی بینند. ز یک چشمی است ادراکات تنزیهاشاره به گروهی دارد که تنها خوف از عظمت و جلال او را درک کرده اند و.جرات عشق ورزی با او نداشته اند. سر دسته این گروه در فرهنگ عرفانی امام محمد غزالی است که ساعات بسیاری از عمرش را در خوف از بزرگی او گریسته و به خود لرزیده است. الهی قمشه ای پدر در توصیف موریس مترلینگ گفته است او حکیم یک چشم است. آنقدر خدا را بالا برده است که دیگر دست احدی به او نمیرسد. خدا را باید با دو نگاه دید. نگاه بیننده زیبایی او و نگاه بیننده عظمت او. تناسخ زآن سبب کفر است و باطلکه آن از تنگ چشمی گشت حاصلاینجا میگوید برخی خیال میکنند که خداوند شرکت ایران خودرو یا بنز است که یک تعداد محدودی ارواح را دایما در بدنهای جدید میدمد و مرتبا آن تعداد را از این جهان به آن جهان یا از این بدن به آن بدن منتقل میکند. مثلا ارواح قراضه را جمع آوری کرده و دوباره بازیافت شان میکند! غافل از اینکه تکرار مدلهای بنز و ایران خودرو از فقر اندیشه و منابع نشات میگیرد ولی در باره خداوند فقر و محدودیت معنی ندارد. بیت بعدی را نمیدانم چون طریق اعتزال را نمی دانم که چیست. رمد دارد دو چشم اهل ظاهر که از ظاهر نبیند جز مظاهراین به اندیشه و دریافت شما نزدیک است و شیخ محمود آنرا به چشم درد تشبیه میکند که من باز نمی دانم وجه اشتراک این باور و چشم درد چیست. در بیت آخر میگوید منزه ذاتش از چند و چه و چونتعالی شانه عما یقولونیعنی ذاتش ماهیت ندارد. چیستی ندارد. هستی محض است. نه هستی محدود در یک قالب بسته. قابل وصف نیست.
روفیا
Hamishe bidar
محدث
محدث
نجمه برناس
ناباور
Hamishe bidar
محمد علی ح
Hamishe bidar
محمود احمدی
اکبر khayat۱۴۹۳@gmail.comا
اکبر khayat۱۴۹۳@gmail.comا
BaHAr
محمد
حامد روشنی راد
محمد
بهروز
بهروز
سورن صولت