صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۱۰۴۶

۱

زهر در ساغر مرا از سیر ماه و انجم است

آسمان پر کواکب شیشه پر کژدم است

۲

چرخ معذورست در افشردن دلهای خلق

نخل ماتم تازه رو از آب چشم مردم است

۳

کار نادان می شود مشکل تر از تدبیر خویش

از لگد محکم شود خاری که در زیر دم است

۴

از علایق رشته ای تا هست، جان آزاد نیست

تا رگ خامی بود در باده، محبوس خم است

۵

خرد مشمر جرم را هر چند باشد اندکی

کز بهشت آواره آدم از برای گندم است

۶

دوری ظاهر حجاب تشنه دیدار نیست

قطره در هر جا که باشد متحد با قلزم است

۷

از صفای سینه مستورست صائب داغ من

پرتو خورشید تابان پرده دار انجم است

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۷۲
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۴۰۴

نظرات