صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۱۰۸۱

۱

آبروی حسن از مژگان نمناک من است

صیقل آیینه رویان دیده پاک من است

۲

از نگاه آشنایی می توان کشتن مرا

حلقه های چشم خونریز تو فتراک من است

۳

داغ دارد پیچ و تاب جوهر من خصم را

خار در پیراهن آتش ز خاشاک من است

۴

مدعای هر دو عالم قابل اقبال نیست

ورنه محراب اجابت سینه چاک من است

۵

می چکد از سیلی هر برگ خون از چهره ام

گرچه آب زندگانی در رگ تاک من است

۶

چون هدف تا خاکساری پیشه خود کرده ام

هر کجا تیر جگردوزی است در خاک من است

۷

بر رخ دلدار صائب تا غبار خط نشست

کلفت روی زمین بر جان غمناک من است

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۸۹

نظرات