
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۱۱۱۳
۱
چهره روشن خط شبرنگ هم می داشته است؟
تیغ خورشید درخشان زنگ هم می داشته است؟
۲
چون صف مژگان رگ خواب جهان در دست اوست
چشم تنگی این قدر نیرنگ هم می داشته است؟
۳
با در و دیوار در جنگ است چشم شوخ او
آدمی چندین دماغ جنگ هم می داشته است؟
۴
از دهان تنگ او در تنگنای حیرتم
باغ جنت غنچه دلتنگ هم می داشته است؟
۵
این قدر طاقت به دل هرگز گمان من نبود
شیشه بی ظرف جان سنگ هم می داشته است؟
۶
دیده هر قطره ای آیینه دریانماست
این قدر کس عاشق یکرنگ هم می داشته است؟
۷
عندلیب از پرده عشاق پا بیرون نهشت
ناله های بیخودان آهنگ هم می داشته است؟
۸
ز اتفاق چار عنصر در بلا افتاد جان
در عقب یک صلح چندین جنگ هم می داشته است؟
۹
نیست در فکر برون شد دل ز قید آسمان
این قدر آیینه تاب زندگی هم می داشته است؟
۱۰
تنگ شکر شد جهان صائب ز شکر خنده اش
این قدر شکر دهان تنگ هم می داشته است؟
تصاویر و صوت


نظرات