صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۱۱۱۴

۱

هر که از تن پروری در کار کاهل گشته است

دفتر ایجاد را چون فرد باطل گشته است

۲

دست ناقابل و بال گردن و بار سرست

زحمت سر کم دهد دستی که قابل گشته است

۳

از قساوت قابل تلقین چو خون مرده نیست

دل سیاهی کز نسیم صبح غافل گشته است

۴

در سبکباری بود باد مراد این بحر را

کف خس و خاشاک را بسیار ساحل گشته است

۵

قامت خم گشته را اصلاح کردن مشکل است

راست نتوان کرد دیواری که مایل گشته است

۶

از حضور عاشقان دارد خبر در زیر تیغ

آیه رحمت به شان هر که نازل گشته است

۷

رهنورد شوق را استادگی سنگ ره است

از سبکسیری به دریا سیل واصل گشته است

۸

از عبادت سجده شکرست صائب طاعتم

چشم من تا آشنا با کعبه دل گشته است

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۱۰۵

نظرات