صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۱۱۳۲

۱

هر که عاشق نیست خون در پیکرش افسرده ست

گفتگو با زاهدان تلقین خون مرده است

۲

پشت سر بسیار خواهد دید عمر خضر را

از دم تیغ شهادت هر که آبی خورده است

۳

در غم عاشق بود هر چند بی پرواست حسن

فکر بلبل غنچه را سر در گریبان برده است

۴

بوی خون می آید امروز از لب میگون یار

تا به یاد او که دندان بر جگر افشرده است؟

۵

در غریبی وا شود صائب دل ارباب درد

غنچه ما تا بود در بوستان پژمرده است

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۱۱۳

نظرات